سوژه نگار

خبری - تحلیلی

سوژه نگار

خبری - تحلیلی

سلام خوش آمدید

مکروه ترین حلال

پنجشنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۴، ۰۳:۴۰ ب.ظ

شاید برای اونایی که دیروز چهاردهمین قسمت از برنامه ماه عسل رو تماشا کردند، حضور چند سالمند موفق جالب توجه بود ...

از 72 سال زندگی مشترک عاشقانه زوج سالمند 89 و 94 ساله گرفته تا کوهنوردی و فتح قله های دماوند و آرارات دیگر مهمان 74 ساله ...

یا تحصیل مرد 84 ساله در رشته حقوق دانشگاه با داشتن دو لیسانس دیگه در رشته های فلسفه و علوم تربیتی ...

حتی عروسی زوج 92 و 67ساله هم که در تمام مدت برنامه شاد و سرحال بودند ...

اما نکته قابل توجه برای من سوال کلیدی مجری برنامه از مهمانان بود ...

که تفاوت زندگی زناشویی امروزی ها و گذشتگان در چیست ... ؟!

به تعبیر ما؛

چرا عشق های امروزی پایدار نیست ... ؟!

علت بی اعتمادی و کم صبری جوونا در مقوله ازدواج و زندگی مشترک چی میتونه باشه ... ؟!

جواب خانوم 89 ساله – ظاهرا - مورد قبول جناب علیخانی نبود ... !

شایدم در غوغا و هیاهوی تنظیم وقت برای اداره ی برنامه، خیلی به محتوای گفتگوها توجه نداشت ... !

اینکه خانواده ها و پدر و مادرها علت اصلی این وضعیت هستند ...

نقش محوری خانواده قبل از مدرسه و نهادهای اجتماعی ...

تربیت خانوادگی و راهنمایی والدین در مراحل مختلف زندگی فرزندان اهمیت بسیار داره ...

به طوری که وضعیت کنونی تأخیر ازدواج جوانان و بدتر از آن تعداد روز افزون طلاق زوج های جوان متأثر از بی تفاوتی، نابلدی و شاید هم خودخواهی بزرگترهای اوناست ...

آمارهای نگران کننده ای که هر از گاهی توسط رسانه ها اعلام و پیگیری میشه ...

اما کسی به فکر چاره اندیشی نیست ...

آمارهای تلخ، تکان دهنده و هشدار دهنده که البته در جامعه کنونی کاملا ملموس و قابل مشاهده هست اما در بسیاری موارد توسط مسئولان امر تکذیب یا انکار میشه ... !

به خصوص در استان گیلان که در سال های اخیر آمار واقعی اعلام نمی شد ...

همین هفته پیش رئیس کل دادگستری گیلان در سخنرانی پیش از خطبه های نماز جمعه رشت گفت:

یک سوم ازدواج ها در گیلان به طلاق ختم می شود ... (+)

ثبت احوال گیلان هم اعلام کرد:

سال گذشته 23 هزار و 327 ازدواج در این استان ثبت شده است ...

در حالی که آمار طلاق های ثبت شده در این مدت 6 هزار و 975 مورد بود ...

طبق این گزارش ها بیشتر طلاق‌ ها در پنج سال ابتدای زندگی زوجین اتفاق میفته ...

اول و آخر بحث ما به اهمیت نقش خانواده برمیگرده ...

پدر و مادرها باید مهارت تربیت فرزند رو داشته باشند ...

نشد همت و مجال توجه به اونها رو در تمام مراحل رشدشون ...

حتی پس از ازدواج ...

از مسائل و مباحث دیگه ای چون طلاق عاطفی، طلاق توافقی، جشن طلاق و بچه طلاق و غیره می گذریم ...

اما امیدواریم خانواده ها از آینده جوان تر ها نگذرند ... 

  • ۹۴/۰۴/۱۱
  • یک خبرنگار ...

روزگار ما

نظرات (۱۸)

حاج خانم: ببینم پسرم زن داری؟!؟
آقا مجید: نه حاج خانم.
حاج خانم: زن بگیر. زن خوب که بگیری، دور از جونت،دور از جونت زبونم لال یه وقت یه طوری هم بشی، یکی هست که پشتت یه فاتحه ای بخونه، دعا کنه برات
آقا مجید: چشم. اتفاقا مادرم خیلی پیگیره، مدام میره خواستگاری.
ان شاءالله ازدواج میکنیم.
حاج خانم: ان شاءالله.
دیالوگ سریال پرده نشین.

از کابردهای ازدواج!!!.
.
عید رو هم تبریک می گم بهتون.
همون عید آمد و عید آمد :)
پاسخ:
بله دیگه ...
و خیلی کاربردهای دیگه ...

+ خیلی ممنون ...
این عید سعید بر شما هم مبارک و مسعود باد ... :)
سلام
جشن عصا
خخخخ
پاسخ:
سلام،
... :))
میدونید این طلاق ها و امثال این کارها زیاد هم به تربیت درست فرزند ربطی نداره 
قدیما پدر من درس میخونده پدر بزرگم اصلا نمیدونسته کجا درس میخونه چی میخونه کلاس چندمه و... 
فقط پدر من نیستا... 
زیاد دیدم و شنیدم از استادام... 
 اونموقع پدر و مادرها  شاید اصلا نمیدونستند بچشون کلاس چندمه.. کجا میخونه... چه برسه به اینکه بیان بچه هارو تربیت کنند... نازشون رو بکشند... اونموقع بچه رو با کمربند سیاه کبود میکردند بچه چپ نگاه نمیکرد به پدر و مادر... چه تربیت بازی... 
اون موقع تا زمان عقد رسمی داماد حق دیدن عروس رو هم نداشت 
یادمه پدرم میگفت یه بار یکی از فامیلای ما که نامزد بوده رفته بود همسرش رو ببینه پدر عروس اینو گرفته بوده اونقدر زده بودتش که تا یک ماه اونورا آفتابی نشده بود. به خدا 
چرا اون زمان طلاق نبود پس... بود اما نادر 
الان قضیه به کلی فرق کرده. 
جوونا اصلا نمیدونند هدفشون از ازدواج چیه 
اول عاشق میشند بعد زندگی می‌کنند 
زندگی ما امروزی ها شده ماشینی.. ما از دنیای حقیقی خودمون خیلی دور شدیم. 
گذشت زمان همه چیز رو تغییر میده و شاید ما نتونیم کاری کنیم. 
پاسخ:
اولش بگم که زیاد به تربیت درست فرزند ربط داره ... 
نه از اون جهت که بگیم: خدای نکرده هر که طلاق گرفته یا میگیره درست تربیت نشده ...
چه اگر این طور بود که طلاق رو حلال اعلام نمی کردند ...
و همه میدونیم که طلاق هم ضرورتی هست در این دنیا که میتونه نجات بخش زندگی انسان ها باشه در بقیه عمرشون ...
هر چند سخت و آزاردهنده و ناخوشایند ...
پس ماجرا چیه ... ؟
و ما داریم درباره چی حرف می زنیم ... ؟!
منظور آن دسته از ازدواج هایی هست که با اولین مانع و ناسازگاری به طلاق منجر میشه و خانواده ها نه تنها آبی روی این آتش نمی ریزند بلکه خودشون آتش بیار معرکه میشن ...
چرا ... ؟!
باید بررسی بشه ...
دقت و آسیب شناسی بشه ...
که چطور خانواده ها نقش و کارکرد راهبردی خودشون رو از دست دادند ...

+ درسته که پُست به طلاق های شتابزده امروزی خُرده گرفته ...
اما ...
من هیچ وقت معتقد نیستم که زندگی زناشویی گذشتگان ایده آل و بی اشکال بوده ...
کما اینکه دیکتاتوری ها و تعصب های بیجا و برخی خرده فرهنگ های بی اساس اون موقع رو هم قبول ندارم ...
مثل مواردی که مثال زدید ...
حتی معتقدم میزان طلاق عاطفی در زندگی های مشترک قدیمی ها بیشتر هم بوده ...
اما ...
مسأله اینجاست که قُبح طلاق از بین رفته ...
این مکروه ترین حلال به جای اینکه آخرین راه حل باشه اولین و دم دستی ترین انتخاب برای رفع مشکلات زناشویی شده ...

+ اینکه هدف از ازدواج چی باشه و امروزه از دنیای حقیقی دور شدیم هم کاملا درسته ...
این که بیشتر مشکل رو بندازیم گردن خانواده این اشتباهه
خانواده نقش مهمی داره اما همه کاره نیست
ضعف مراجع تقلید در راهنمایی جوان ها ، ضعف نظام در ایجاد شغل و مهار گرونی ، ضعف حکومت در ساختن مسکن واقعا ارزان برای جوان ها . نبودن اراده واقعی در بین مسئولان نظام و مراجع تقلید و ائمه جماعات در از بین بردن مشکلات اقتصادی و فرهنگی کشور
ترویج تجمل گرایی توسط صدا و سیما و فیلم های سینمایی
و ورود دیدگاه غربی از طریق ماهواره و اینترنت و بازیگران و ورزشکارامون به کشور
پاسخ:
اشتباه نیست ...
از این نظر که خانواده اولین خاستگاه انسان هست ...
اهمیت و میزان نقش و تأثیرگذاری خانواده در زندگی ما به مراتب بیشتر از سایر موارد هست ...

+ همه اینهایی که نام بردید درسته اما در درجه بعدی اولویت قرار میگیره ...
اتفاقا از روزی که این جور فرافکنی ها توسط خانواده ها باب شد نقش خودشون رو از دست دادند ...
اینکه انتظار داشته باشی دیگران بیشتر از شما برای فرزندت دلسوزی کنند ...
از مدرسه و رسانه ها و نهادهای اجتماعی گرفته تا حکومت و نظام و ...
خانواده اگر حامی نباشه و توپ رو در زمین بقیه بندازه میشه همین وضعیتی که الان دچارش هستیم ...
اینکه هیچ کس مسئولیت این تغییر ارزش ها رو برعهده نمیگیره ...
و نتیجه ای حاصل نمیشه ...

+ توی پُست هم نوشتم: تمام بحثم به اهمیت نقش خانواده برمیگرده ...
اگر این نقش جدی گرفته بشه طلاق های زودهنگام و بی شمار که هیچ بسیاری از گرفتاری های امروزی هم مرتفع میشه ...
اما امان از تنبلی و بی مسئولیتی آدم ها ...
پدر و مادرانی که انتظار دارن خودشون - به طور مثال - سرگرم فضای مجازی باشند یا در دیگر علاقه مندی های کاذب شون غرق بشند و به نوعی مسخ ...
بعد مراجع تقلید و ائمه جماعات و معلم و استاد و مجری تلویزیون بچه هاشون رو تربیت یا راهنمایی کنند ... !
  • انجمن فرزانگان کویر
  • با سلام

    تشنه ام نه بخاطر نیاشامیدن در این روزهای سوزان تابستان

     ، نه !..................

    انجمن فرزانگان کویر

    پاسخ:
    " الهی و ربی ؛ من لی غیرک " ...
  • میثم نجفی کندج
  • ایشالله همه انسان های خوب عاقبت بخیر بشند ...
    پاسخ:
    ان شاءالله ...
    سلام
    متاسفانه انقدر دلیل وجود داره برای ازهم پاشیدن خانواده ها که آدم نمیدونه غصه ی کدومشو بخوره
    شاید مهم ترین دلیلش تعقل نکردن جوونهاست قبل ازازدواج
    چون مبنای زندگیها الان تغییرکرده
    خیلی هم اهل مدارا وساختن بامشکلاتشون نیستن، اینه که تا مشکلی پیش میاد اولین راه و طلاق در نظر میگیرن
    بماند که هزار تا مشکل هست که ازدواج جوونا رو به تاخیر انداخته و هزار تا مشکل دیگه بعد ازدواج بوجود میاد
    پاسخ:
    سلام،
    کاملا درسته ...
    این سلسله مشکلات به هم مربوطند ...
    تعقل جوانان در بسیاری موارد منجر به تأخیر در ازدواج میشه ... 
    پس نقش دیگران و راهنمایی درستشون خیلی تأثیرگذاره ...
    خود من فکر می کنم اون قدر که پدر و مادران امروزی از شیوه سخت گیرانه والدین خودشون دلگیر بودند ...
    از اون طرف بام افتادند یعنی در آزاد گذاشتن فرزندان دچار زیاده روی شدند به نحوی که میشه گفت: اونا رو با مشکلاتشون تنها گذاشتند ... !
    به هر حال هر دوره ای مختصات خوب و بد خودش رو داره ...
    امروز باید بپذیریم که دخالت بیجا و اعمال نظر یه چیزه راهنمایی و حمایت از جوانان یه چیز دیگه ...
    هر راهنمایی لزوما دخالت بیجا نیست ...
    سلام
    خب بچه ها بیشترِ حرفا رو زدن و درسته...
    فقط یه نکته رو بگم که به نظرم بی ربط هم نیست ؛ اونم اینکه اکثریت رو آوردن به فضای مجازی ، چون نه مخالفتی صورت می گیره نه چیزی...
    همه با هم تو این فضا دوستانه رفتار می کنن، هم عقیده ها و هم سلیقه ها همدیگه رو پیدا می کنن و بالاخره خلاء رو پر می کنن!!
    اما در فضای واقعی ظرفیت و تحملِ آدما اومده پایین و خودخواهی زیاد شده...
    کسی تحملِ نظرِ مخالف شنیدن نداره چون آموزش ندیده...
    اما تو فضای مجازی کسی به کسی کار نداره و همه تو یه محیطِ آروم و دوستانه وقتشون رو می گذرونن...
    که خودِِ این موضوع هم می تونه یکی از عواملِ طلاق باشه...
    وقتی یه زنِ متاهل یا مردِ متاهل به جای اینکه زمانش رو در اختیارِ همسرش بذاره، میاد تو فضای مجازی، یعنی تحملِ شنیدنِ حرفِ مخالفِ همسرش رو نداره...
    البته بعضی ها هم اصلاً شنیدن و خوب گوش دادن رو یاد نگرفتن چه برسه به حرفِ مخالف رو گوش کردن و باهاش کنار اومدن!!

    در کل با همه ی کامنتا موافق بودم :)
    در پناه حق
    پاسخ:
    سلام،
    بله ...
    و من خیلی ممنونم از همه شما دوستان صاحب نظرم ... :)

    + دو چیز متفاوت گفتید ها ...
    یعنی اینکه در فضای مجازی نه مخالفتی صورت میگیره و فضا دوستانه هست رو قبول ندارم ... 
    کووو ... ؟!
    من سال هاست در این فضا هستم ...
    بارها در این دنیای مجازی - هم - مخالفت کور و بی دلیل دیدم ...
    همین الانش تو گروه های شبکه های موبایلی - که الحمدلله فقط خواننده ام - چه تخریب شخصیت هایی که به نام بحث و تحلیل و تبادل نظر صورت نمی گیره ... !
    این آروم بودن بخش فضای مجازی که اشاره کردید در بسیاری موارد ظاهریه ...
    و در زیر پوست این شهرهای مجازی هم همون آشوب های دنیای واقعی هست ...
    که حالا به موقعش با هم حرف خواهیم زد ...
    ان شاءالله ...

    البته فکر می کنم مدنظر شما ارتباط مجازی مردان و زنان متأهل هست که بله کاملا درسته ...
    متأسفانه این مورد یکی از بزرگترین علل پرخاشگری ها، تحمل نکردن ها و قیاس های بیجا در زندگی زناشویی هست ...
    چیزی که در بسیاری از پرونده های طلاق امروزی ها حتما رد پایی ازش پیدا میشه ...

    ممنون ...
    همچنین ... 
    سلام آبجی
    به موضوع مهمی اشاره کردید
    قبح طلاق این روزها ریخته
    اینکه یاد نگرفتیم همو درک کنیم تا بالا رفتن توقعات زوجین
    ولی اون روزها که طلاق کمتر بود
    پول کمتر بود محبت بیشتر
    شاخه های درختها خیلی بالاتر بود و  کوچه های معشوق سرشکن
    اون روزها هیچ کس حتی در خیال خودش زمزمه نمیکرد : خیال نکن نباشی بدون تو می میرم ! چه برسه به در تریبون خوندنش ...
    قداست رو تا حد شراکت پایین آوردیم چه انتظاری داریم ؟!
    پاسخ:
    سلام بر شما ...
    وای به حال روزی که قبح اعمال زشت از بین بره ...
    مثل همین روز ها ... !

    + اینکه نوشتید سوالی برام ایجاد کرد ...
    از گفته ها و رفتار و اول و آخر زندگی دیگران و اخبار و گزارش های متعدد طلاق و حوادث مربوط به اون به نظر میاد که این روزها - بسیاری از این آدم ها بعد ازدواج همچنان به فکر تجربه های جدید هستند ... !
    متأسفانه ...
    یعنی این نشد یکی دیگه ...
    دیگه به بچه و اطرافیانشون فکر نمی کنند ...
    دیگران هم که بهشون حق میدن ...
    از هر رده ای که باشند ...
    و انگیزه شون رو برای جدایی بیشتر می کنند ...

    همین طوره ...
    موضوع پیچیده تر از این حرفاست ...
    مثل یه کلاف سر در گم ...
    باید سر کلاف رو پیدا کرد و گره های اول رو باز کرد ...
    به نظر من که این گره در خود آدم ها و خانواده هاشون هست ...
    چندین بار به این پست سر زدم و خوندم
    اتفاقی که کم پیش میاد
    ازدواج های این روزها خیلی ناقصن....واقعا چرا؟؟!!
    پاسخ:
    ممنون برای این مشارکت ...
    ازدواج ناقص ... 
    درست گفتید ...
    فکرشو بکن ازدواجی که قراره آدم ها رو کامل کنه خودش میشه علت نقصان و کاستی و گرفتاری ...
    چرا ... ؟!
    به قول جناب گیله مرد : چون قداست عشق و ازدواج و قبح طلاق و متارکه با هم از بین رفته ...
    نگاه جامعه و افراد باید تغییر کنه ...
    سلاااام سوژه نگار عزیز
    به نظر من هم مثل همون خانم 89 ساله! اول بر میگرده به خانواده
    بچه های ما تو سن "احساس" ازدواج میکنن و از اونجایی که اکثر خانواده های روشنفکر ما بچه هاشونو جوری تربیت کردن که حرف اول و آخر حرف خودشون باشه،
    این وسط"نقش عقل" که قرار بود از خانواده با نقش احساس ترکیب بشه از بین رفته!
    ازدواج صرفا احساسی یعنی همین: آمار وحشتناک طلاق!!!
    پاسخ:
    سلام طیب جان ...
    خُب خدا رو شکر که نظر و تحلیل روان شناسی شما هم با ما همسو بود ...
    درباره اهمیت نقش خانواده ...
    جامعه ای که خانواده؛ رکن بودنش رو در اون از دست بده آینده خوبی نخواهد داشت ...
  • فاطمه گلی
  • سلام:)
    چند روزی نت نداشتم.
    عیدت مبارک با تاخیر:))
    پاسخ:
    سلام،
    اخ آخ ...
    بدون نت بودن ... 
    مگه میشه ... ؟!
    مگه داریم!؟ ... :))

    + ممنون ...
    همچنین بر شما دوست خوبم مبارک باد ...
  • روزالی پیرسون
  • عجب....
    مطلب آموزنده ای بود....
    فقط اینکه ازدواج یه امر دو طرفه ست.....
    حتی اگه یه نفر صبور باشه طرف مقابل معمولا خراب می کنه....
    پاسخ:
    ممنون ...
    کاملا درسته ...
    خیلی از اوقات که این مطالب رو می نویسم به این موضوع هم توجه دارم که خودم تجربه ی شخصی ندارم ...
    پس نباید حکم کلی داد ...
    حتما حتما مورد هر ازدواجی با دیگری فرق می کنه چون آدم هاش فرق می کنند ...
    صبوری یک نفر ممکنه جواب بده صبوری نفر دیگر در زندگی زناشویی دیگه ممکنه منجر به خیانت و جنایت هم بشه - حتی ... !

    + دعای همیشگی ما:
    خداوند عاقبت همه ما رو ختم به خیر کنه ...

    سلام

    منم با حرف پیرزن میهمان موافقم.

    مادر و مادربزرگهای امروز خیلی چیزها رو  نتونستن به نسل بعد به عنوان ارزش رفتاری انتقال بودن چون یا نمی دونستند یا نتونستند.

    این شکاف امروز سلیقه ها ناشی از همون نتونستن و ندونستن هست.

    پاسخ:
    سلام،
    آفرین ...
    این جمله اش هم جالب بود ...
    از قلم افتاد توی پُست ...
    ممنون که یادآوری کردید ...

    + کاملا درسته ...
    با اینکه دل خوشی از سریال ستایش ندارم اما یه دیالوگ خوب داشت ...
    فقط یه آدم نادان میخواد همه چیز رو خودش تجربه کنه ...
    استفاده از تجربیات دیگران و درس عبرت گرفتن کام مهمی در موفقیت آدم ها هست ...
  • وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
  • دیگه حرف حق رو خودتون زدید که ..
    در موزد نکته آخر اینکه میگن برای بچه دار شدن حتی باید از دوران مجردی به فکر باشی این یعنی خودتو اصلاح کن اندیشه و رفتارت رو تا بتونی از فرزندت نتیجه بگیری
    ادامه ی حرفام درمورد تربیت هم برمیگرده به پاسخ شما به نارنجی
    پاسخ:
    خواهش ...
    + درسته ...
    یادگیری مقدمه ی هر کاری هست ...
    حرف من اینه: چه بهتر که آموخته ها - اول - از ناحیه خانواده باشه ...
    برای رسیدن به این مطلوب هم خانواده باید خودش به درجه ای از کمال و شایستگی برسه ...
    پدر و مادرها باید این مهارت ها رو بدونند نشد کسب کنند که فرزندان رو در کشاکش دهر تنها نذارند ...
    بعد توقع از دیگر نهادهای جامعه داشته باشند ...

    سلام مجدد

    برای شفاف سازیِ پاره ای مسائل دوباره خدمت رسیدم!! :)


    من تقریباً دوسالی هست که با وبِ دوستِ خوبی مثِ شما و البته تا حدودی سلایقِ کامنت نویسای شما آشنا شدم!!

    و تا اونجا که فهمیدم کامنت نویسای شما بالاخره تو بعضی مسائلِ اعتقادی و یا سیاسی ممکنِ با شما هم سلیقه نبودن و ایرادی هم نداره، اما آدمای با جنبه ای بودن و بحث رو شخصی نکردن!!

    و نظرات مطرح شد و شما هم با احترام حالا یا نظرِ موافق یا مخالفت رو اعلام کردی...

    اما فقط کافیه که آدم یه سر به وبلاگ های به روز شده بزنه و اون وبلاگ ها در موردِ سیاست یا اعتقادی مطلبی گذاشته باشن!!

    که یک موردش همین دو روزِ پیش بود که اتفاقی یه وب رو دیدم با نظراتش!!

    یعنی اگر تو فضای حقیقی بود یه چاقو بر می داشتن و همدیگه رو تکه تکه میکردن!! چون تحملِ حرفِ مخالف رو نداشتن!! و صاحبِ وب علنی به کامنت نویس گفته بود که دیگه به این وب نیا و نظر نذار!!

    حرفای توهین آمیزی زده شده بود که درست نیست بازگو بشه!

    اما تمامِ افرادی که نظرِ موافقِ صاحبِ وب رو داشتن با روی خوش ازشون استقبال می شد، هرچند که خیلی هم حرفا منطقی نبود!!

    حرفِ من در موردِ فضای دوستانه دقیقاً همین بود که اتفاقا تو کامنتِ قبلی هم اشاره کردم که هم سلیقه ها همدیگه رو پیدا می کنن و یه محیطِ دوستانه ایجاد می کنن!

    ولی خب بله حرفِ شما هم در موردِ شبکه های اجتماعی درستِ... بی احترامی صورت می گیره اون هم با دلایلِ غیر عقلانی و توهین های ناجور!!

    ولی هرکسی یه ظرفیتی داره و ناخودآگاه بعد از مدتی از این گروه ها خارج میشه!!

    اما در موردِ زن و مرد بله دقیقا حرفم همین بود که شما در آخر بهش اشاره کردی!!

    به هرحال لازم دونستم بگم و نظرِ شما با اینکه مخالفِ نظرِ بنده بود ولی محترم بود همون طور که خودِ شما برام محترمی :)


    ببخشید که از بحثِ طلاق خارج شد!

    پاسخ:
    سلام،
    آهان ...
    میگم آخه ...
    اتفاقا تعجب کردم چطور شما فضای مجازی رو دوستانه ترسیم کردید ... ؟!
    پس منظورتون این بود ...
    ممنون از توضیح ... :)

    درسته ...
    برخی از آدم ها در این فضا - مجازی - حصاری برای خودشون ایجاد می کنند تا اون طور که دوست دارند جلوه کنند ولی در فضای واقعی خیلی این قدرت رو ندارد ...

    + در این مورد با هم بارها حرف زدیم ...
    اما با توجه به گذشت زمان حتما لازم هست که تجربیات جدید خودمون رو با هم به اشتراک بذاریم ...
    تا خودمون و این فضا و در نهایت جامعه رو اصلاح کنیم ...

    ان شاءالله - به شرط حیات - به این موضوع به طور مستقل خواهیم پرداخت ...
    شما هم اگر زودتر نوشتی که بهتر ...
    استفاده می کنیم ...

    + خواهش می کنم ...
    نظرات شما شفاف هست ... :)
    شرمنده من خیلی سوال می پرسم تا نکته مبهمی در بحث باقی نمونه ...
    اصلا با جوابتون موافق نیستم
    من نگفتم خانواده نقشی نداره
    گفتم خانواده رو نباید تنها دید و گفت همه جوره باید درست باشه و همه کار ها رو انجام بده
    +
    خانواده هر چقدر هم بچه رو درست بار بیاره وقتی میره تو جامعه ای که دزدی دروغ فساد از سر و کولش میباره واقعا انتظار دارید اون بچه جامعه رو کلا درستش کنه؟!
    فرافکنی !!!!!
    مگه داریم؟
    مگه میشه؟
    ندونمه !
    پاسخ:
    بار بزرگی از باید ها و نبایدهای افراد - اول از همه - بر دوش خانواده هاشون هست ...
    فقط و تنها خانواده رو دیدن، نه ...
    مسئولِ اول و آخر زندگی هر فردی خودش و خانواده اش هست ...
    بعد بقیه ...
    چرا اینو میگم ... ؟
    چون جامعه از همین خانواده ها تشکیل میشه ...

    + بله ...
    داریم ... 
    میشه ... :)
    فراااوان ...
    منم دارم میگم خانواده تنها دستش به جای بند نیست بیچاره
    +
    زندگی پر حاشیه !
    ولکه
    ولکه
    پاسخ:
    درسته ...

    + باشه ... :)
    سوژه نگار

    صرفا جهت اطلاع:
    دامنه ir رو بنا به دلایلی تمدید نکردم!
    بنابراین و طبق مقررات سامانه‌ ایرنیک،
    اسم و دامنه بعد از آزادسازی توسط دیگری راه اندازی شد!
    پس soozhenegar.ir دیگه متعلق به من نیست ..

    طبقه بندی موضوعی