سوژه نگار

خبری - تحلیلی

سوژه نگار

خبری - تحلیلی

سلام خوش آمدید

۲۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بلاگ بیان» ثبت شده است

**********************

"گر بدی گیرد جهان را سر به سر

از دلم امیدِ خوبی را مبر" ...

**********************

سلام،

سوژه نگار ۱۱ ساله شد ...

هرچند که ۵ ساله وبلاگ نویسی رو کنار گذاشتم ...

نوشتن رو نه البته ...

کم و بیش اینستاگرام، تلگرام و توییتر می‌نوشتم ...

یکی یکی کنارشون گذاشتم تا دوباره رسیدم به اینجا ...

خوب که نگاه می‌کنم

زندگی مجازی من عینِ زندگی واقعی منه ...

کوچ، دلتنگی، بی‌اعتمادی، تنهایی (خودخواسته!:) و ...

یادش بخیر؛

اردیبهشت ۹۱ این وبلاگ رو با هدف تبادل نظر ایجاد کردم ...

و حالا سال‌هاست دیگه نه وقتش رو دارم نه حوصله‌اش رو ...

در بلاگفا که بودم؛

خواهرم به طور ناگهانی از دنیای ما رفت ...

در اینستاگرام می‌نوشتم که بابا به رحمت خدا رفت ...

و در توییتر هم به نوعی میشه گفت؛ امیدم رو از دست دادم ...

هر کدوم از اینها شاید، عامل ترکِ هر یک از اون فضاها شد ...

**********************

و حالا اینجا هستم ...

نمی‌دونم تا کی!؟ ...

همین‌قدر می‌دونم که همچنان مراقب مایسطرون‌ها باید بود ...

  • ۱۴ ارديبهشت ۰۲ ، ۰۱:۰۰
  • یک خبرنگار ...

یک سال گذشت ...

از ییلاق قشلاق وبلاگی ام ...

درست از وقتی که تصمیم گرفتم از وبلاگ نویسی ام کم کنم ... 

به دلایل مختلف ...

اما در تمام این مدت در هر دو وبلاگ حضور داشتم ...

وبلاگ نویسی ...

بعد از خبرنگاری دومین کاری هست که نمیتونم ازش دست بکشم ...

اعتیاده یا عشق، نمی دونم ... ؟!

اما دلم نمیخواد بذارمش کنار ...

حتی اگر کارکرد قبل رو نداشته باشه ...

یا تبادل نظر سابق رو ...

این مجله اینترنتی همچنان منتشر میشه ...

ان شاءالله ...

چرا که تا خواننده هست، نوشتن باید ...

همچنان در بلاگفا ساکن هستم ... (+)

"نه بی او می‌ توان بودن ... 

نه با او می ‌توان گفتن" ... 

سعدی علیه الرحمه ...

  • ۲۰ آذر ۹۵ ، ۱۸:۴۵
  • یک خبرنگار ...

آخ آخ آخ ...

وبلاگ بیچاره من ! ... :(

آمارگیر میگه:

امروز هیشکی اینجا نبود ... !؟

البته هیشکی هیشکی هم که نه ... !

خودم یکی چند باری اومدم ...

خزنده ها هم که مهمان همیشگی اند ! ... :|

و یکی چند دوست هم از اینجا تشریف آوردن وب بلاگفا ...

این وضعیت - البته - قابل پیش بینی بود ...

دنبال کنندگان که آپ جدیدی از ما مشاهده نمی کنند ...

لینک های ارجاع دهنده هم یه راست میان سوژه نگار دات آی آر ...

دامنه ir رو که به بلاگفا انتقال دادم ...

خیلی از آرشیو مطالبم ناقص شد ...

به خصوص از طریق عبارات جستجو شده ...

در سیستم وبدهی بلاگ بیان؛

دامنه اختصاصی اصلی که داشته باشی ملاک موتورهای جستجو خواهد بود ...

با قطع اتصال دامنه تغییری در محتوا و ظاهر سایت ایجاد نمیشه ...

و مطالب، نظرات، قالب و غیره در سایت حفظ خواهد شد ...

ولی به جایگاه شما در موتورهای جستجو لطمه وارد میشه ! ... :/

برای همین هست که سوژه نگار با آدرس blog.ir ...

که در یک سال گذشته زیر دامنه بود ...

در حال حاضر جایگاهی در موتورهای جستجو نداره ... 

و این تغییر آدرس صفحات وبلاگ در موتورهای جستجو ...

احتمالا مدت زیادی طول بکشه ...

  • ۲۷ آذر ۹۴ ، ۲۱:۵۹
  • یک خبرنگار ...

 کوتاه نوشت:

دوستان خوبم ...

سوژه نگار از امروز در بلاگفا بروز میشه ...

در صورت تمایل کلیک رنجه بفرمایید ...

  • ۲۰ آذر ۹۴ ، ۱۶:۵۵
  • یک خبرنگار ...

روزی که بیان درباره هرزنامه ها پُست گذاشت به کشفیات جالبی دست یافتیم ... 

مثل برخی از کامنت های گمشده و غیب شده دوستان ...

یا بعضی از نظرات مناسبتی آنها ...

تبریک و تسلیت ها ...

منم اون وقتا که بیشتر کامنت می نوشتم ...

چند تایی از این کامنت هام نرسیده بود ...

الان که دیگه کامنت نویسی ما به حداقل رسیده ...

برخی هم شامل دعوت نامه ها، احادیث و متن هایی بود ...

که تعدادی از وب نویسان - بدون توجه به مطالب - برای بسیاری از وب ها ارسال می کنند ...

خیلی از کامنت ها که در صندوق هرزنامه ها پیدا شدند ...

به واقع هم - غیرقابل نمایش بودند ...

کامنت های ناشناس، نامفهوم، تبلیغاتی، توهین به اشخاص و افراد و قومیت ها و ...

و حتما منم اونا رو - طبق قوانین وبلاگ - نمایش نمی دادم ...

نکته درباره هرزنامه ها زیاده ...

فعلا به همین مقدار بسنده می کنم ...

یه نکته عجیب هم در مورد دنبال کنندگان می خواستم بنویسم ...

که بهتره صرف نظر کنم ...

  • ۰۵ آذر ۹۴ ، ۱۷:۰۲
  • یک خبرنگار ...

بالاخره این امکان بلاگ بیان هم فعال شد ... (+)

من که فهرست دنبال کنندگان وبلاگم رو دیدم، کمی جا خوردم ... !

شما رو نمی دونم ... ؟!

امکان جالبی هست ...

البته این امکانات جدید – این روزها – شاید به کار من نیاد ...

آخه مدت هاست که کمتر وب خوانی می کنم ...

برای همین وبلاگ ها رو بر اساس آپدیت ها نمیخونم ...

بلکه معمولا از لینک دوستان به اغلب وبلاگ ها سر می زنم ...

و هر از گاهی دنبال شوندگان رو کم و زیاد می کنم ...

این جور امکانات خوب، مهیج و مفید هست ...

بیشتر برای کسانی که تازه وبلاگ نویسی رو آغاز کردند ...

دست مریزاد به بلاگ بیان ...

که هر چند - گاهی دیر - اما به هر حال ...

به فکر بروزرسانی و سهولت وبلاگ نویسی کاربرانش هست ...

  • ۲۸ آبان ۹۴ ، ۲۲:۳۷
  • یک خبرنگار ...

آمار چه می گوید ... ؟!

آمارگیر وبلاگ چند روزی بود که بهم می گفت:

کم کم داری به یک سالگی ورود سوژه نگار به بلاگ بیان نزدیک میشی ...

الکی مثلا من حواسم نبود! ... :)

یک سال پیش در چنین روزی بالأخره خودم رو راضی کردم که از بلاگفا کوچ کنم ...

اون موقع هنوز دچار دردسرهای عظیم نشده بود ...

من به خاطر محدودیت های قسمت نظرات و لینک ها و پیوندها شاکی بودم ...

365 روز گذشت ... (+)

نمی نویسم چطور بود ... !؟

فقط تشکر از خدایی که همیشه هست ...

تشکر از دوستی که همراهی کرد ما رو برای اومدن به اینجا ...

تشکر از دوستانی که هستند هنوز ...

و تشکر از خوانندگان محترم ...

بفرمایید چای ... :)

  • ۲۷ آبان ۹۴ ، ۲۳:۳۴
  • یک خبرنگار ...

اینترنت کُند، داغون و مزخرف ... !

وبلاگ های دوستان یکی از یکی متروک تر ! ... :|

کد امنیتی بلاگ اسکای فاطمه خانوم گُلی کابوسی شده واسه ما ... !

اغلبِ بلاگفایی ها که بدرود حیاتِ دنیای مجازی گفتند ...  !

دوستان بلاگ بیانی هم دست کمی از بقیه ندارند ...

اونایی که آپ می کنند، چند حالت دارند:

کامنت که می نویسی ...

یا همون جور رها میشه بی جواب ... !

بی آره، بی نه ... !

یا یه بار جواب میدن یه بار جواب نمیدن ... !

یا به یکی جواب میدن به یکی جواب نمیدن ... !

اصلا یه وضعی ... !

یه عده هم که قسمت نظرات رو غیرفعال کردند ... !

آخ آخ آخ ...

بعد میان اینجا برای ما اعتراض و گوشه کنایه و انتقاد می نویسند ... !

تلگرام هم که داغون تر ... !

این یه نمونه از چشم بندی های تلگرام که دیشب اتفاق افتاد ... 

تعداد بسیار بالای بازدید در لحظه ثبت پیام ... !

اونم توی پی وی … !

فکر کنم خط رو خط شده بود با یکی از کانال ها! ... :|

بگذریم که پیام ها رو پس و پیش می فرسته این جور مواقع ... !

عجب اوضاعی شده ...

بقیه استفاده های اینترنتی هم که دیگه واویلا ... !

پس بایدم کسی رغبت وب نویسی و وب گردی و وب خوانی نداشته باشه ...

حق دارند واقعا ... !

حق داریم واقعا ... !

با این اینترنت کُند، داغون و مزخرف ... (+)

  • ۲۵ مهر ۹۴ ، ۲۳:۲۶
  • یک خبرنگار ...

خُب باید به اطلاع برسونم که؛

میخوام نوع جدیدی از وبلاگ نویسی رو تجربه کنم ...

تا اطلاع ثانوی قسمت نظرات تمام پُست ها غیرفعال میشه ...

تک گویی، مونولوگ یا هر چی که اسمش رو بذاریم ...

که، کجا، کی، چه، چرا و چگونه اش رو هم تکرار نمی کنم ...

چون بارها نوشتم به خصوص در پُست لینک تکانی ...

البته این قانون عطف به ماسبق نمی شود ... :)

  • ۲۲ مهر ۹۴ ، ۲۳:۲۹
  • یک خبرنگار ...

پُست قبلی در گرامیداشت یاد مولوی؛ شاعر بزرگ ایرانی بود ...

و در بازخوانی که داشتم متوجه شدم قرار پانصدمین پُست سوژه نگار در بلاگ بیان بوده ...

یادش به خیر ...

پُست صدتایی ها رو میگم ...

یکی از دوستان خوب ما از اختصاص عدد هزار به هزارمین پُستش در یک وب سایت خبر داده بود ...

اون روز در جوابش نوشتم:

هزارمین پُست ... 

نور علی نور هست ...

اما چه طاقت و مداومتی میخواد که آدم به اون مرتبه برسه ... ؟!

و امروز بعد از حدود 8 ماه از اون تاریخ طاقتی از من طاق شد در این وبلاگ ...

که به قول بهشت درون بزرگوار: بماند ... 

این مطلب ثبت شد فقط برای تشکر از حضرت دوست ...

هم او که به قول مولوی خطاب به ما فرمود:

"جانا به غریبستان چندین به چه می‌ مانی ...

باز آ تو از این غربت تا چند پریشانی ... 

صد نامه فرستادم صد راه نشان دادم ... 

یا راه نمی ‌دانی یا نامه نمی ‌خوانی" ... (+)

  • ۰۸ مهر ۹۴ ، ۲۱:۳۲
  • یک خبرنگار ...

تابستان داغ 94 به سر رسید و پاییز در راهه ...

مثل همیشه مروری داشته باشیم به گذشته و برنامه ریزی برای آینده ...

پیوندهای وبلاگ رو برداشتم ...

صفحه تبادل لینک رو هم به لینک دوستان تغییر دادم ...

وب نویس ها اصطلاحی دارند به نام لینک تکانی که هر از گاهی در فواصل مختلف سال انجام میدن ... 

بارها گفتم: تبادل نظر، اشتراک فکر و اندیشه و مشارکت در بحث ها از اولویت های وبلاگم هست ...

همیشه هم از دوستان همراهم در این زمینه ممنون بوده و هستم ...

یادش بخیر ...

یاد پُست عید توی اسفند ماه 91 افتادم ...

بگذریم ...

با توجه به حذف، رکود و تعطیلی بسیاری از وبلاگ های لینک شده و خواننده خاموش شدن برخی از دوستان و عدم مشارکت عمومی در بحث های وبلاگ به نظرم دوران لینک های وبلاگی به سر اومده ...

هر چند نظرات شفاهی، خصوصی یا اظهار نظر دوستان در پیام رسان های موبایلی درباره موضوعات وب برای من ارزشمند هست اما چون خوانندگان سوژه نگار از این نظرات بهره مند نمیشند – در حال حاضر -  اشتراک فکر مورد نظر من توی وبلاگ اتفاق نمی افته ...

از اونجایی که فرصت وب گردی های من هم - نسبت به گذشته - خیلی محدود شده و تعداد وبلاگ های آپدیت و بروز هم خیلی کم، پس تبادل لینک معنای سابق خودش رو از دست داده ...

از انتظار کشیدن، دوستی های اجباری و تحمیلی – هم - هیچ وقت خوشم نیومده ...

اسامی دوستان وبلاگی بلاگفا و بلاگ بیان رو در بخش دنبال شده ها قرار دادم؛ در صورت آپ شدن مطالبشون رو حتما میخونم و در صورت امکان نظرم رو هم می نویسم ...

وبلاگ های سایر دوستان رو هم بوکمارک کرده – هر از گاهی – بهشون سر می زنم ...

ضمن سپاس از همه خوانندگان خاموش و روشن، به زودی یه سری از خبرگزاری ها و سایت های خبری بروز و پایگاه های اطلاع رسانی مفید رو در صفحه اول لینک می کنم ...

ان شاءالله ...

"خدایا چنان کن سرانجام کار / تو خشنود باشی و ما رستگار" ...

  • ۳۰ شهریور ۹۴ ، ۲۳:۲۴
  • یک خبرنگار ...

چه زود 6 روز از شهریور گذشت ... ؟!

خیلی از این ماه خوشم میاد ...

از همون روز اولش بوی ماه مهر میده! ... :)

نه اینکه سال هاست از درس و کلاس و امتحان به دور هستم؛ شمارش معکوس رسیدن به پاییز رو دوست دارم ! ... :))

شهریورِ شمال خیلی زیباست ...

آسمونش اغلب ابری، هوای خنک و بارانی ...

اولین روز شهریور ماه یعنی یکشنبه پیش مطلبی نوشتم درباره افزایش تعداد پُست های کامنت بسته سوژه نگار ...

و به دنبالش افزایش انتقاد و اعتراضات برخی دوستان همراه ...

با توجه به کاهش روزافزون وقت برای وبلاگ نویسی و وب خوانی و نظر به انتقادات به حق دوستان، از شما خواسته بودم نظرتون رو درباره تغییر این شیوه اعلام کنید ...

اینکه موافقید قسمت نظرات بیشتر پُست ها باز باشه ولی پاسخ به کامنت ها محدود بشه ... ؟

به عبارتی - برای صرفه جویی در وقت - دیگه به نظرات پُست های فقط خواندنی جواب ندم ... ؟

در هفته ای که گذشت این تصمیم رو اجرا کردم تا بازخوردش رو ببینم ...

حتی تعداد بروزرسانی رو افزایش دادم ...

حدود 16 پُست در 6 روز ...

6 مطلب با هدف تبادل نظر پُست شده بود و 10 پُست – در واقع – فقط خواندنی بود ...

طبق تصمیم اعلام شده به کامنت های رسیده جواب ندادم ...

البته که کامنت های 5 تا از این پُست ها رو نشد که جواب ندم! ... :|

با جمع بندی نظرات خصوصی و عمومی این چند روز به این نتیجه رسیدم که اکثر دوستان شاید - در وهله اول - به پُست های کامنت بسته اعتراض داشته و دارند ولی بی پاسخ موندن کامنت ها رو هم نمی پسندن ...

ضمن اینکه اغلب قبول دارند که پاسخ به تمام کامنت ها وقت آزاد میخواد ...

پیشنهادهایی مطرح شد ...

 از جمله اینکه پست های کامنت بسته خیلی پشت سر هم نباشه ...

دوستان عزیز خواننده - در صورت تمایل - نظرشون رو با اشاره به پُست کامنت بسته تو هر پُستی که قسمت نظراتش باز هست، بنویسند ... 

کاری که قبل از این هم برخی همراهان انجام می دادند و من همیشه ممنون بوده و هستم ...

به این ترتیب جامعه آماری کوچک ما - باز هم - روال قبل رو پیشنهاد کرد ... !

بسیار سپاسگزارم از شما دوستان عزیز به خاطر حضور، همراهی، نظر و همفکری ...

همچنین تشکر ویژه از تعدادی از دوستان که حضور و نظرشون در تمام پُست های این چند روز مشهود و قابل تقدیر بود ... 

و دعای همیشگی: "خدایا چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار" ...

  • ۰۷ شهریور ۹۴ ، ۰۰:۵۷
  • یک خبرنگار ...

کامنتام کو ؟! ... :|

روز میلاد آقا امام رضا (ع) به رسم ادب و عرض تبریک به وب های بسیاری از دوستان سر زدم ...

بعد عمری خواستیم صله رحم مجازی انجام داده باشیم ...

برای بیشتر از 20 تا از دوستان بلاگفایی که هنوز رگه هایی از حیات تو وبلاگ هاشون دیده می شد، کامنت تبریک نوشتم ...

تا شب میلاد که هیچ وبی در بلاگفا باز نمی شد ... !

دلیلش رو هم حملات DDOS به سرورهای سایت اعلام کرده بودند ... !

امروز که بهشون سر زدم ببینم هستند یا نه ... ؟!

اثری از کامنت های صمیمانه ما نبود ... !

دریغ از یک مورد ... !

کاشف به عمل اومد که اصلا کامنتی بهشون نرسیده ... !

همون داستانِ تکراری کامنت خوری ! ... :/

بلاگفای نامرد ... !

  • ۰۵ شهریور ۹۴ ، ۲۳:۴۱
  • یک خبرنگار ...

"هنوز که در باغ نظرات بسته است" ...

"چرا ی سری پستات نمیشه نظر داد ...

خب اجازه انتقاد بده دیگههههه" ...

"چرا کامنت دونی مطالب تعطیله" ؟! ... :\

"چرا بخش نظرات همش بسته است" ... ؟ 

"این کامنت های پست ها رو می بندید آدم می مونه چکار کنه بعضی مواقع ... !

باید دیده بانی بدیم ببینیم کی کامنت ها باز میشه نظر چند تا پست رو یکجا بدیم" ... :)

"چرا چند تا در میون نظرات فعاله" ... ؟

"چرا پست میذاری نظرات غیرفعاله" ... !

"باز کامنت دونی پستات بسته بود باز کامنت دونی بسته بود" ... ؟

"چرا ملت دقت نمی کنند از پست با کامنت بسته بدم میاد" ... دی :

"به نشانه اعتراض در مورد این مطلبی که قسمت نظراتش بسته است ...

تا اطلاع ثانوی نظری نمیدهم" ...

"چرا نظرات مطالب نخست بستن ... ؟!

خُب می خوایم اظهار فضل کنیم" ... !

اینها بخشی از اعتراضات و انتقادات دوستان درباره پُست های کامنت بسته سوژه نگار بود ...

خُب من همیشه توضیح دادم که؛

بعضی پُست ها read only هستند ...

یعنی گاهی برخی مطالب به نظرم فقط خواندنی میاد ... 

یه جور یادآوری از قبل یا یادگاری از این ایام برای بعد و ... 

برخی پُست ها همین طوری یهویی اند و بیشتر برای خوندن ...

امکان ارسال نظر برای برخی پُست ها رو غیرفعال می کنم که بیشتر بهشون فکر کنیم تا درباره اش بگوییم و بنویسیم ...

هم خودم و هم دیگران ...

علی رغم اینکه نظر مخاطبان و دوستان خیلی برام مهمه ...

البته هر کی هر جای این وب کامنت بنویسه مایه امتنان من هست ...

ضمن اینکه گاهی خودم وقت چندانی برای وب نویسی و وب خوانی ندارم ...

و کمتر تو وب های دوستان مشارکت دارم ...

پُست ها رو کامنت بسته می کنم که بیشتر شرمنده شون نشم ...

از طرفی هم؛

درسته که نظرات خوانندگان و تبادل فکر و اندیشه برام مهمه اما اینم می دونم که هدف اصلی انتقال پیام هست ...

و حضور و همراهی هم - فقط - به کامنت نوشتن نیست ...

مثل خیلی از دوستان که اسم وبشون اینجا هست ولی تعداد کامنت های عمومی شون خیلی کمه ...

حضور میتونه معنوی باشه، راهنمایی باشه، در حد انتقاد و پیشنهاد مثلا ...

و یا حتی اونایی که زمانی برای ما تأثیرگذار بودند و هنوزم بهره مندیم از اون دریافت ها و از یاد نبردیم الطاف و محبت هاشون رو ...

مهر و صفا و دوستی و همراهی فقط در کامنت خلاصه نمیشه ...

و یا لزوما برای تمام پُست ها کامنت نوشتن ...

اما خُب نظر و بازخورد مخاطبان همیشه برای روزنامه نگارها و خبرنگاران مهم و قابل توجه بوده و هست ...

خودم هم که - طبق سوابق - اصلا در زمینه کامنت نوشتن خسیس نیستم ! ... :))

به خصوص وقتی که آنلاین باشم و ببینم دوستی بروز کرده - اگر وقت و شرایطش باشه - بی معطلی نظرم رو می نویسم ...

برای دوستانی که اینجا حضور دارند که دیگه حتما ...

و همیشه ممنونم از دوستانِ همراه برای کلیک رنجه و مشارکت در بحث ها ...

ارزش و قدر کامنت های دوستانم رو می دونم در روزگارِ لایک و دیس لایک ...

با این حال با کم شدن وقت و فرصت وبلاگ نویسی و وب خوانی ام ...

پست های کامنت بسته وبلاگ رو به فزونی گذاشت و به دنبالش اعتراضات و انتقادات شدت گرفت ... 

منم که انتقادپذیر! ... :))

تصمیم گرفتم شیوه وبلاگ نویسی رو تغییر بدم ...

اینکه زین پس پُست های کامنت بسته کم و معدود بشه ...

قسمت نظرات بیشتر پُست ها باز باشه ولی دیگه به نظرات پُست های فقط خواندنی جواب ندم ...

و پاسخ به نظرات محدود بشه ...

خُب دوستان بفرمایید نظر مثبتتون چیه ؟! ... :)

  • ۰۱ شهریور ۹۴ ، ۰۱:۱۵
  • یک خبرنگار ...

خُب دوستان عزیز؛

کمی مرخصی از وبلاگ نویسی ...

در پناه حق باشید ...

  • ۳۰ تیر ۹۴ ، ۲۰:۵۰
  • یک خبرنگار ...

دوستانِ عزیز ...

اینم امکان جدید بلاگ بیان که منتظرش بودیم ... 

وبلاگ هایی که دنبال می کنم ...

سپاس از دست اندرکاران ... :)

  • ۲۵ خرداد ۹۴ ، ۲۳:۵۲
  • یک خبرنگار ...

کوچ 10 هزار وب نویس بلاگفایی به بلاگ بیان ...

خبری که صبح روز 18 خرداد ماه در قالب پُستی با عنوان پاسخ به سوالات کاربران بلاگفا در بخش راهنمای آن اعلام شد ...

کاملا قابل پیش بینی بود که بلاگفا با مشکلی که براش پیش اومد هم محبوبیتش رو از دست بده هم رتبه و تعداد قابل توجهی از کاربرانش رو ...

دقیقا همون روز بلاگفا هم پُست جدیدی گذاشت با عنوان مشکل سایت چیست و ما برای حل آن چه کردیم  ...

همین مقدار دسترسی به مدیریت و پُستی که گذاشت، درسته که گام خوبی بود ولی همچنان خبری از خبر خوب و امیدوار کننده در اون پُست نبود ...

هر چه بلاگفا ناامید کننده بود، بلاگ بیان امیدوارانه اطلاع رسانی کرد: 

از راه اندازی مجدد ابزار مهاجرت از بلاگفا پس از رفع مشکل فعلی گرفته تا امکان اطلاع از وبلاگ‌ های به‌ روز شده دوستان که به احتمال زیاد از فردا عمومی خواهد شد ...

منتظر بازگشت بلاگفای عزیز هستیم ...

امکانات جدید بلاگ بیان رو هم به فال نیک می گیریم ...

اینو - به طور اتفاقی - تو یکی از وبلاگ های بیان خوندم:

"سلام 

من تازه اومدم تو سایت بلاگ

خیلی ناراحتم از قطع شدن بلاگفا 

و ناراحت از خونسردی اقای شیرازی و اینکه هیچ ارزشی برای کاربرانشون قائل نیستن

من بدون نوشتن میمیرم

تا الان صبر کردم ولی دیگه طاقت ندارم

ناراحتم از اینکه نمیتونم دوستانم رو پیدا کنم

تا وقتی که بلاگفا درست بشه اینجا هستم " ...

خُب می بینید که در چنین نوشته هایی هم ناراحتی و دلخوری هست هم امید ...

هم عشق به نوشتن هست، هم کوچ، هم وفاداری ...

امید که سرویس های وبلاگ دهی قدر کاربران شون رو بدونند ...

بعد نوشت:

اینم توییتی که علیرضا شیرازی، مدیر سایت بلاگفا منتشر کرد:

مورد دیگه اینکه؛

تا این لحظه - عصر شنبه ...

از امکان اطلاع از وبلاگ‌ های به‌ روز شده دوستان خبری نشد ! ... :|

امان از وعده وعید ...

و دیگه اینکه؛ 

یکی از دوستان بلاگفایی - امروز صبح - کامنتی نوشتند که به علت مغایرت با قوانین وب امکان نمایش نداشت ...

بارها گفتم: کامنت های ناشناس و نامفهوم نمایش داده نمیشه ...

حتی اگر بهترین و مرتبط ترین کامنت ها باشه ...

دوست عزیز ما کامنتش رو اگر دوباره ارسال کنه درباره اش حرف دارم ...

  • ۲۲ خرداد ۹۴ ، ۱۸:۴۸
  • یک خبرنگار ...

بلاگفا جان ... !

به نظرت جُز صبر و شکیبایی کار دیگه ای هم از دست ما برمیاد !؟ ... :|

فقط این احتمالا و امیدواریم که نوشتید کمی تا قسمتی نگران کننده است ... !

البته بازم میگم: خوشحالم که این توضیحات رو مینویسی و هر اتفاقی رو به ما خبر میدی ...

ما هم - عمیقا - امیدواریم مشکل سایت تا آخر هفته رفع بشه ... (+)

ان شاءالله ...

  • ۲۰ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۹:۴۱
  • یک خبرنگار ...

پی نوشت:

این اطلاعیه جدید بلاگفاست ...

چه عجیب و عجب که ایشون قبلش یه خبری داد به کاربران ... !

البته اگر کاربری باقی مونده باشه که بخواد این دو روز صبر و شکیبایی پیشه کنه ! ... :|

دوستانِ بلاگفایی ما که یکی پس از دیگری یا به ابزارهای ارتباطی دیگه روی آوردند یا به آغوش گرم خانواده هاشون برگشتند ... !

اینم یه اطلاعیه از سوژه نگار ...

با وضعیتی که در لینک ها و پیوندهای وبلاگ می بینم - احتمالا - وبلاگ های غیرفعال رو به صفحه تبادل لینک منتقل کنم ...

و پیوندهای جدیدی - که بروز می کنند و خواننده شون هستم - رو اضافه کنم ... 

  • ۱۷ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۲:۰۰
  • یک خبرنگار ...

سال ها پیش وقتی دانش آموزی بیش نبودم؛ نوشتن، بهترین و لذت بخش ترین سرگرمی ام بود ...

هیچ وقت خط خوبی نداشتم ...

بعدها که باید تندنویسی می کردیم هم که دیگه بدخط تر شدم ...

صد رحمت به خط دکترها ...

همیشه می گفتم: ای خدا ... ! 

چی میشه یکی یه خودکار صوتی اختراع کنه که بخونیم و اون خودش بنویسه ... !

تا اینکه تایپ اومد و من تا حدود زیادی خلاص شدم از خودکار به دست گرفتن ... 

این بدخطی اما مانع از این نشد که من ننویسم ...

از همون دورانِ نوجوانی - با الگوپذیری از خواهرم - دفترچه هایی رو به ثبت مطالب، شعر، حدیث و هر آنچه که به نظرم جالب بود ...

اختصاص دادم ...

توی این دفترچه ها هر چی دوست داشتم، می نوشتم و هر جور ...

هیچ ترتیب و آدابی نداشت! ...

برای همین لذت بخش بود و آرامش دهنده ...

برعکس دفترچه های خاطراتم که همیشه مخفی می کردم - این دفترهای یادداشت در معرض دید عموم قرار داشت ...

گاهی هم امانت داده می شد به همکلاسی ها و حتی معلمان ...

کلا خواننده کم نداشت ...

هنوزم تعدادی از اونا رو دارم ... 

اون دفترچه ها بعدها تبدیل به سررسید شدند و بعد از اون هم وبلاگ ... 

به همین راحتی و به همین سادگی ... 

هنوزم وبلاگ نویسی برای من همون قدر لذت بخش و آرامش دهنده هست ...

درباره این وبلاگ در صفحه نگارنده به طور کامل توضیح دادم ... 

اردیبهشت امسال که بیاد سوژه نگار سه ساله میشه ...

در این سه سال اندازه سی سال دوستان خوب و با معرفت پیدا کردم؛ بی اغراق ... 

در این مورد پُست های مختلفی داشتم:

قلم، خبرنگار، عید، تحول، وبلاگ، تبادل نظر، اختصاصی، ساحل و ...

بسیاری از وبلاگ نویسان و کاربران دنیای نت به این وبلاگ اومدند و کلیک رنجه کردند ...

بعضی فقط گذری داشتند و نظری نه ... 

خیلی ها بسیار تأثیرگذار بودند ...

به برخی ها خیلی زحمت دادم ...

مثل دوست و طراح گرامی قالبِ قبلی وب در بلاگفا ...

و دوست عزیزی که در کوچ و اسباب کشی به بلاگ بیان همراهی و راهنمایی ام کرد، به خصوص اون اوائل تا اینجا غریبگی نکنم ... 

بعضیا – اما - خاطرات خوبی برام نذاشتند که بماند ...

برخی به معنی واقعی کلمه؛ دوست بودند و وفادار ...

از خیلی هاشون خاطراتِ فوق العاده خوبی دارم ...

از وبلاگ نویسی، کامنت نویسی، رفت و آمدهاشون گرفته تا انواع برخوردهایی که باهام داشتند ...

اتفاقاتِ زیادی داشتیم؛ وبلاگ هایی که فیلتر شدند یا حذف، تعطیل کردند یا کوچ - با خبر یا بی خبر ...

همچنان و همیشه از همه اونایی که بی خبر رفتند دلخورم! ... :|

هر دوستی عادت و سبک مخصوصی برای خودش داره ...

برخی مثل ما به کامنت ها پاسخ میدن، بعضی نه ...

برخی تبعیضی جواب میدن ... !

یه عده هیچ لینکی ندارند ...

عده ای هم که منو یاد کارتون "سایمون در سرزمین نقاشی" می اندازند ...

شما یادتون نمیاد ...

یکی از کارتون های مورد علاقه ما بود ...

سایمون؛ پسر بچه‌ای با موهای چتری و عینکِ گرد بود که بیشتر وقتش به نقاشی می گذشت و اپیزودهای داستان اغلب از جایی شروع می شد که اون وارد دنیای نقاشی هاش می شد ...

ماجراهای عجیب و غریب این کارتون - در واقع - بر اساس نقاشی هایی شکل می گرفت که سایمون قبلا اونا رو با گچ روی تخته سیاه شگفت انگیز اتاقش کشیده بود ...

یه قسمتی بود که نقاشی های نصفه نیمه دنبالش می کردند و اعتراض که چرا ما رو ناقص العضو کشیدی ... ؟!

اونجا بود که تازه سایمون متوجه شد چقدر نقاشی نیمه کاره داره ... ؟!

برای یکی چشم نکشیده بود؛ برای یکی دهن، یکی دست نداشت و یکی پا و ...

حالا حکایت برخی وبلاگ نویس هاست ... :)

راه اندازی وبلاگ و نیمه رها کردنش یا ایجاد و حذف مکرر وبلاگ های متعدد، چرا ... !؟ 

من نمی دونم ... !؟

یه چند تایی از دوستان هم هستند که همه جا اهل نظرند به ما که می رسند خصوصی اند؛ بیشتر ... !

خُب خواهر من چه کاریه ... !؟

دقیقا - چون خانومند، برام جای تعجب داره ... !

آخ آخ ...

یه عده هم که – فقط - سند تو آل (send to all) هستند ... 

یه کامنت برمی دارند میذارند توی کوله پُشتی شون دوره می افتند در وبلاگ ها ...

کاری ندارند تو چی نوشتی، چی ننوشتی ... ؟!

مثل این آگهی هایِ چاپی از زیر در میندازند توی حیاط و دِ برو که رفتیم! ... :|

اما دوستانِ خوش ذوقی هم داریم که سوژه، تصویر و آهنگ پیشنهاد می کنند ...

و برخی که اهلِ خبرند؛ توی لینک نگار و مهمان نگار همراهم هستند ...

چه خصوصی، چه عمومی، چه خواننده ...

یه تعدادی از خوانندگان وبلاگ ندارند و از دوستانِ نزدیک یا همکلاسی های دانشگاه و همکاران قبلی و فعلی ام هستند یا خواننده هایی که از وبلاگ دوستان دیگه میان گاهی ...

عده ای هم که وبلاگشون رو تعطیل یا حذف کردند ولی همچنان بهمون لطف دارند ...

آهان؛ عده کثیری از دوستان هم وبلاگ نویسی رو رها کردند، رفتند توی لاین و وایبر و واتس آپ و تلگرام و چی و چی ...

مقتضای زمانه هست و خیلی هم مفید در مواردی ...

به شخصه اما وبلاگ نویسی رو بیشتر قبول دارم ...

چون تفکر بیشتری پُشت نوشته ها هست ...

درسته اطلاع رسانی و ارتباطات در شبکه های اجتماعی موبایلی لحظه ای هست اما احتمال خطا و نادرستی مطالب بیشتره ...

ضمن اینکه خیلی ها فقط عضوند و به کار حمل و نقل مطالب در گروه ها مشغولند ... !

بی آنکه تأملی داشته باشند یا اندیشه ای در حد همون یک لحظه ... 

از این هم بگذریم؛ فعلا ...

به این موضوع در آینده بیشتر خواهیم پرداخت؛ ان شاءالله ...

یه موضوع مهم که سر برخی پُست ها پیش اومد و لازم هست که اشاره ای بهش داشته باشم اینه که من علاوه بر اینکه کامنت های ناشناس و نامفهوم رو نمایش نمیدم مگر در موارد خاص ...

یه سری از کامنت ها رو هم تأیید نمی کنم ...

اونایی که به هر دلیلی خلاف منافع ملی و مصالح نظام جمهوری اسلامی باشند یا خدای نکرده توهین و افترا به اشخاص حقیقی و حقوقی ...

این وسط اما – ممکنه – شرمنده برخی دوستانِ همراه هم بشم که از سر دلسوزی مطالبی می نویسند ولی به همون دلایل کامنت ها قابلِ نمایش نیستند ...

کماکان شرمنده ام و امیدوارم عذرم رو پذیرا باشند ...

اما برسم به بحث شیرین تبادل لینک ... 

دوستان قدیمی بارها اینو خوندند و براشون تکراریه که من بیشتر از تبادل لینک؛ تبادل نظر و اشتراک فکر و اندیشه و حضور و مشارکت در بحث ها برام مهم هست ...

برای همین لینک هایی که در صفحه اول نمایش داده میشند شامل دوستانِ همراه هست ...

یه تعدادی از همین عزیزان هم - البته - کمی تا قسمتی همراهی شون کمرنگ شده ...

با این حال من همچنان به حضور بیشترشون امیدوارم ...

اسامی وبلاگ هایِ مابقی دوستان که از سر لطف سوژه نگار رو لینک کرده اند ولی به هر دلیلی در مباحث وبلاگ حضور ندارند رو در صفحه تبادل لینک آوردم ...

بدون شک دوستانی که حضورشون پررنگ تر بشه اسمِ زیبای وبلاگشون رو به فهرست دوستانِ صفحه اول اضافه خواهم کرد ...

ان شاءالله ...

دوستان و وبلاگ نویسانی هم که مایل به تبادل لینک هستند اینجا اعلام کنند؛ با کمال افتخار لینک خواهند شد ...

البته در صورت امکان و پس از بررسی ... :)

اگر وبلاگ دوستی هم از قلم افتاد، بزرگواری کرده بهم یادآوری کنه تا حتما ثبت کنم ...

انتقاد و پیشنهادی هم اگر هست به دیده منت ...

خُب فعلا همین ...

و ممنون از تمامِ خوانندگان ... 

خداوند رو شاکرم که تا به امروز توانم داد و شوق برای نوشتن ...

و بعد از این هم: "هر چه خدا خواست همان می شود" ...

اینم - مثل همیشه - حُسن ختام مطلب: 

"خدایا چنان کن سرانجام کار - تو خشنود باشی و ما رستگار" ...

و اینکه بیشتر مراقب مایسطرون ها باید بود ...

  • یک خبرنگار ...

بدشانسی یعنی ...

برنامه ریزی کرده باشی تعطیلات نوروز مطالبت رو از بلاگفا بیاری وبلاگ جدید ...

یهو با این صفحه مواجه بشی ! ... :|

  • ۰۴ فروردين ۹۴ ، ۱۵:۴۵
  • یک خبرنگار ...

قابل توجه دوستان وبلاگ نویس:

این هشدار رو در اخبار و اطلاعیه‌های بیان خوندید ؟! ... (+)

"شرکت بیان و سرویس های آن از جمله blog.ir هیچ گاه از شما نام کاربری و یا رمز عبور درخواست نخواهند کرد.

لطفا با رعایت هشیاری و دقت لازم مراقب کلاهبرداری های ایمیلی، کامنتی، چتی و پیامکی باشید. 

همچنبن بسیار مهم است که اگر کسی فایلی با پسوند .exe برای شما ارسال کرد از دانلود کردن و اجرا کردن آن فایل اجتناب کنید. از بازکردن و کلیک کردن بر روی لینک های ایمیل های ناشناس نیز هر چه بیشتر اجتناب کنید کمتر در دام دزدان اینترنتی خواهید افتاد.

متن زیر نمونه ای از روش های فریبکارانه است که روز گذشته برای برخی وبلاگ نویسان ارسال شده است و بسیار نیز هوشمندانه مهندسی و طراحی شده است. 

اگرچه بیان همانند سال گذشته وبلاگ های برگزیده را معرفی خواهد کرد اما هم محتوای ایمیل زیر و هم هویت فرستنده و نام او کاملا جعلی است.

قبل از مرور این ایمیل جعلی مجددا تاکید می کنیم که شرکت بیان هیچ گاه از شما نام کاربری یا رمز عبور درخواست نخواهد کرد " ...

* * *

با عرض سلام و خسته نباشید خدمت مدیر وبلاگ ******* جناب آقای *******

سیستم بیان در نظر دارد در اسفند ماه وبلاگ های برتر را با دامنه blog.ir  معرفی کند بیان با گلچین کردن وبلاگ های برتر با توجه به آمار بازدید و نظرات، وبلاگ شما را هم در این مجموعه قرار داده است.

کارشناسان بیان به بهترین شیوه ممکن در مورد وبلاگ ها داوری می کنند و تا پایان اسفند ماه  نتایج را از طریق ایمیل مدیران وبلاگ در اختیار آنها قرار می دهند و به 12 تا از وبلاگ های برتر مبلغ 30000000 ریال را اهدا خواهد شد.

جهت لغو شرکت در این مسابقه عدد 5 را با اسم وبلاگتان به همین ایمیل ارسال کنید و در صورت رضایت به شرکت موارد زیر را با به آدرس ایمیل *****@gmail.com  ارسال فرمایید :

1. یک عدد اسکرین شات از وبلاگ، 

2. کلمه عبور،  

3. نام کاربری

4. زمان تاسیس وبلاگ (تخمینی)

5. تعداد مطالب وبلاگ

تسریع در ارسال پاسخ موجب کمال امتنان است .

ح***  ن***

مدیر رسانه bayan.ir

پ. ن:

دوستانِ عزیز ...

گولِ جایزه 30000000 ریالی اش رو نخورید این آخر سالی ها! ... :))

هیچ سرویس بلاگدهی از کاربرانش نام کاربری و یا رمز عبور درخواست نمیکنه ...

  • ۰۸ اسفند ۹۳ ، ۱۳:۵۵
  • یک خبرنگار ...

سلام ...

شده تا حالا به نقش اعداد در زندگی آدم ها فکر کنید ... ؟!

برخی عددها برای ما خاص شده و میشه به هر دلیلی ... 

مثلا عدد هفت، بیست یا چهل ...

همین طور 110، 313 یا 1000 ...

بعضی اعداد هم برای بعضیا یه جور دیگه خاص شده مثل شش تایی ها! ... :))

یا مثلا صدتایی ها ... !

این آخری واسه ما خبرنگارها در هر رسانه ای که باشیم یه جورایی خوش یُمن و مبارکه ...

واسه همین یه سری صدتایی ها خبرسازند ...

مثل صدتایی ها در ورزش، فرهنگ، سیاست و ... 

من قبلا یه صدتایی در بلاگفا داشتم و اونجا در قسمتِ نظرات از دوستانم تشکر کردم ... (+)

گرچه اون موقع من و بلاگفا در شمارشِ پُست ها اختلافِ نظر داشتیم! ... :)

و البته که نظر من مهم تر بود! ... :))

این بار – هم - درسته بلاگ بیان با ما تفاهم نداره ...

اما مهم اینه که این یکصدمین پُستِ سوژه نگار هست که – اینجا - تقدیم شما میشه ... 

هرچند هنوز 100 روز نشده که اینجام - یادِ وعده صد روزه رئیس جمهور افتادم! ... :|

قصد داشتم هر کدوم زودتر به صد رسید، پستِ اختصاصی بذارم بابت تشکر از شما و یادگاری برای خودم ...

که خُب تعدادِ مطالبم از تعدادِ روزها جلو زد ... !

در یک نگاهِ اجمالی به عملکرد وبلاگ باید بگم که:

اینجا نه رتبه الکسا برام مهم هست، نه پیج رنک گوگل، نه حتی تعداد بازدیدها ... 

اینجا برای من مفید بودن مطالب، تبادل نظر و اندیشه، دوستی، احترام و درک متقابل و ارتباط دوسویه با مخاطب مهم بوده و هست ...

و البته حضور و مشارکت دوستانم ...

به قولی "لذت داشتنِ یه دوست خوب تو یه دنیای بد ...

مثلِ خوردن یه فنجون قهوه گرم تو هوای سرده ...

درسته که هوا رو گرم نمیکنه ولی آدمو دلگرم میکنه " ...

خدا رو شکر می کنم ...

با همون دعایِ همیشگی ...

"خدایا چنان کن سرانجام کار / تو خشنود باشی و ما رستگار" ...

و از تمام دوستان خوبم که در این سال ها همراه و هم کلامم بودند، کمال تشکر رو دارم ... 

  • ۲۵ بهمن ۹۳ ، ۰۴:۱۵
  • یک خبرنگار ...

چهارشنبه پیش بود که در وبلاگی خوندم: 

اهالی خراسان شمالی وقتی خونه ای میخرند یا کاشانه ای اجاره می کنند،

نمیگن: اسباب کشی کردیم، میگن: کوچ کردیم ...

نوشته بود: 

"اسباب‌کشی اعم از کوچ است؛ بی‌ بازگشت است. کندن است. به ‌جا نگذاشتن است.

رجعت ندارد. هجرت هم. فیزیکی است. اما کوچ فرق دارد ... 

در کوچ می‌توانی با تغییر آب ‌و هوا برگردی. به اصلت. به خاطره‌ هایت.

می‌توانی برگردی و از خاطره‌ها رؤیا بسازی.

مثل اسباب‌کشی نیست که برایش شعر (رفتم / رفتی / ماند؛ خاطره‌ها) را بسرایی.

اسباب‌کشی سبب‌ها را می‌کُشد ... !

کوچ اما مثال - هزار دلیل برای رفتن و یک دلیل برای برگشتن - را می‌ماند" ...

این دیدگاه خیلی واسم تازگی داشت ... 

طبق این تعریف من – اگر به خواست و اراده ام باشه – هیچ وقت اهلِ اسباب کشی نیستم ... !

و تازه فهمیدم که چرا دلم نمیاد سوژه نگارِ بلاگفا رو تعطیل کنم ... !

البته دامنه ir رو از وبلاگ قبلی به بیان انتقال دادم ...

حالا دوستان بلاگفایی راحت میتونند به وبلاگم تشریف بیارند

چون بلاگفا مشکلی با لینکِ آدرسِ soozhenegar.ir نداره ... !

اما اشکالِ زیادی توی نوشته های قبلی ام - اونایی که ارجاع به پُست های قبلی داشتند -

به وجود میاد که به مرور درستش می کنم...

ان شاء الله ...

هنوز به نرم افزار مهاجرت بلاگ بیان اعتماد ندارم ... !

اگرچه در برنامه ام هست ...

همین طور قالب و پیوندهای وب که تغییر خواهد کرد ...بازگشت

یه تبلیغ هم برای صفحاتِ مهمان نگار و لینک نگار داشته باشم ...

لطف کنید سوژه های پیشنهادی تون رو در صفحه مهمان نگار بنویسید تا در موردش بحث و گفتگو کنیم ...

لینک های داغ و دیدنی و خوندنی دنیای نت رو هم - در صورت تمایل -

در صفحه لینک نگار ارسال کنید تا با نامِ شما بازنشر بدیم ...

البته من خودم هم خبرهای مهم و لینک های جالب روز رو براتون در صفحه لینک نگار میذارم ...

همچنان به این اصل باور دارم که بیشتر مراقب مایسطرون ها باید بود ... 

و باز هم برای رسیدن به این هدف به کمک، مراقبت و نظرات، پیشنهادها و انتقادات شما نیازمندم ...

راستی ...

این جمله هم در اون پُست بود: 

"بعضی‌ ها از زندگی آدم‌ نمی‌روند؛ کوچ می‌کنند" ...

  • ۲۳ آذر ۹۳ ، ۰۲:۱۰
  • یک خبرنگار ...

 

سلام،
به وبلاگِ من خوش آمدید ... :)
این اولین یادداشتم در بلاگ بیان است ...
از بلاگفا اومدم ... (+)

نوشتن؛ دغدغه همیشگی ام بوده و هست ...
و البته شغل فعلی من ...
سوژه؛ خمیرمایه هر اثر و نوشته ای است ...
شاعر میگه:
"یک عمر می توان سخن از زلف یار گفت ...
در بند این مباش که مضمون نمانده است" ...
بنابراین برای نوشتن همیشه سوژه هست ...
فقط انگیزه میخواد و اراده ...
امید که به لطفِ خداوند متعال این وبلاگ مفید باشه و پایدار ...
 

  • ۲۷ آبان ۹۳ ، ۱۸:۰۱
  • یک خبرنگار ...
سوژه نگار

صرفا جهت اطلاع:
دامنه ir رو بنا به دلایلی تمدید نکردم!
بنابراین و طبق مقررات سامانه‌ ایرنیک،
اسم و دامنه بعد از آزادسازی توسط دیگری راه اندازی شد!
پس soozhenegar.ir دیگه متعلق به من نیست ..

طبقه بندی موضوعی