سوژه نگار

خبری - تحلیلی

سوژه نگار

خبری - تحلیلی

سلام خوش آمدید

۲۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رسانه» ثبت شده است

  • ۰۶ بهمن ۹۴ ، ۰۰:۰۳
  • یک خبرنگار ...

 عصر خبر امروز از تبلیغ تلگرام در روزنامه کیهان انتقاد کرد و نوشت:

روزنامه کیهان که بارها در گزارش های مختلف درباره شبکه های اجتماعی خارجی ...

و همچنین علیه مدیر نرم افزار تلگرام مطالبی منتشر کرده است، 

امروز در صفحه اول خود کانال روزنامه کیهان در تلگرام را تبلیغ کرد ... 

روزنامه موسوم به کیهان چندی پیش از پشت پرده اقدامات تلگرام علیه جمهوری اسلامی ایران خبر داده بود ...

 

 

در ابزار دشمن بودن این نرم افزارها که شکی نیست ...

چه آنکه هر ابزار ارتباطی و وسیله ارتباط جمعی میتونه بستری برای نفوذ و تهاجم به فرهنگ، ارزش و باورهای هر ملتی باشه ...

اما مسأله اینجاست که؛

مسدود کردن، تخریب و حذف شاهراه های ارتباطی در عصر اطلاعات امری بی فایده و نشدنی هست ...

از فناوری اطلاعات و ارتباطات باید در افزایش دانایی، نوآوری و پیشرفت جامعه سود جُست ...

و برای رسیدن به اهداف مورد نظر هدف گذاری و برنامه ریزی کرد ...

به جای سرکوب و نفی ابزارهای ارتباطی بهتره راه درست و آگاهانه استفاده از اون رو ترویج کنیم ...

 البته این نوع دوگانگی رفتار و گفتار در بسیاری از افراد و اقشار جامعه وجود داره ...

نمونه اش محمد علی ابطحی؛ 

رئیس دفتر رییس جمهور هشتم که در کانال تلگرامی اش مینویسه:

کانال خیلی چیز مزخرفیه ...

خُب اگر مزخرفه، شما چرا ازش استفاده می کنی ... ؟!

و هر روز مطلب میذاری ... ؟!

البته که برخی پیرو شعار هوا را از من بگیر نگاه را نه هستند ... !

باید همیشه در مرکز توجه دیگران باشند ... !

حالا هر جور که شد و به هر طریقی و وسیله ای ...

هر چی که مد شد؛ یک شعبه در آن راه اندازی می کنند ... !

نکنه از قافله گفتگوی تمدن ها عقب بیفتند ... !

اینها دسته دیگری از کسانی هستند که در پُست کانال تلگرام بهشون اشاره داشتیم ...

میشه ازشون به عنوان پیشتازان همیشه معترض نام برد ... !

خبر مرتبط با پُست هم اینکه؛

پالایش و مسدودسازی تلگرام در دستور کار جلسه فردای کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه قرار داره ... (+)

پس باید منتظر باشیم ...

و ببینیم - فردا - سرنوشت فیلترینگ تلگرام چه خواهد شد ... ؟!

  • ۲۶ آبان ۹۴ ، ۱۶:۳۴
  • یک خبرنگار ...

وضعیت امروز ما ... !

هفته کتاب و کتابخوانی گرامی باد ! ... :|

  • ۲۴ آبان ۹۴ ، ۲۲:۰۲
  • یک خبرنگار ...

محصور در دنیای صفر و یک ...

  • ۱۳ آبان ۹۴ ، ۲۱:۰۱
  • یک خبرنگار ...

تلگرام فیلتر میشه یا نه ... ؟!

این متداول ترین سوال این روزهای کاربران این پیام رسان موبایلی هست ...

جلسه کمیته فیلترینگ با موضوع اپلیکیشن تلگرام عصر امروز در محل دادستانی کل کشور برگزار میشه ...

قراره در این جلسه دلایل توجیهی فیلتر شبکه اجتماعی تلگرام مورد بررسی قرار بگیره و تصمیم گیری در خصوص محدودیت و یا فیلتر آن ...

در حال حاضر تلگرام؛ یکه تاز و مرکز توجه کاربران فضای مجازی کشور ماست ...

طبق اعلام های رسمی کاربران تلگرام در ایران حدود 14 میلیون نفر هستند ... (+)

این در حالی هست که آمارهای غیر رسمی از وجود حدود 23 میلیون کاربر تلگرام در ایران خبر میده ... (+)

درباره فیلتر این پیام رسان حرف و حدیث و تحلیل و گمانه زنی بسیار بوده و هست ...

تقریبا همه به این مطلب اذعان دارند که یک سری آفت ها، بی اخلاقی ها و ابتذال ها مثل تمام دستاوردهای ارتباطی بشر - از تلفن و ویدئو و اینترنت گرفته تا شبکه های مجازی - به جان تلگرام افتاده که نمیشه ازش غافل بود ...

خیلی ها امروز نگران فیلتر شدن یا نشدن تلگرام هستند ولی همین خیلی ها به این مسأله بی توجهند که ما چقدر با بایدها و نبایدهای استفاده از این نوع ابزارهای ارتباطی آشنا هستیم ... ؟!

ابزارهای ارتباطی هر چقدر که مفید، سریع و قابل استفاده عموم هستند، به همان اندازه هم محلی برای حضور سودجویان و مجرمان سایبری و بروز مفاسد، انحراف ‌ها و حتی خطرهای جدی و غیر قابل جبران برای کاربران محسوب میشند ...

بهتر آنکه افراد از ابتدای استفاده از این ابزارهای کارآمد با استفاده‌ های درست و صدمات شخصی و اجتماعی زیانبار ناشی از استفاده نادرست این ابزارها آشنا بشند ...

به عنوان مثال وب گردی های بی هدف و سرک کشیدن به هر کجای دنیای مجازی جز اتلاف وقت و افتادن در دور باطل و تکرار بی مورد نتیجه ای نداره ...

همین طور هست توجه و رعایت حریم خصوصی و محدوده‌ های حلال و حرام در اینترنت، میزان ارتباط با نامحرم در فضای مجازی، حیا در نگاه، عفت کلام و نوشتار در ابزارهای نوین ارتباطات و به طور کلی هر آنچه که از آن به عنوان کلیک‌ های حلال و حرام یاد میشه ...

فناوری خوب هست به شرطی که در زمینه های مناسب استفاده بشه نه اینکه باعث سوء استفاده و بروز مشکلات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و ضربه زدن به کانون خانواده ها بشه ...

استفاده از نرم‌ افزار موبایلی تلگرام با امکان ایجاد گروه های بیهوده مجازی و رواج مطالب و استیکرهای غیراخلاقی و ربات های ناشناس و مخرب و این روزها با جولان کانال ‌های مبتذل و مستهجن دارای پیامدهای منفی هست که راهکاری جز فیلترینگ رو طلب می کنه ...

اول از همه باید یاد بگیریم از هر ابزار ارتباطی به اندازه نیاز و ضرورتی که داریم استفاده کنیم ...

مثل ایجاد کانال های تلگرامی که برای رسانه های رسمی، اصناف، فعالان تجاری، مدنی و فرهنگی یک امکان ارتباطی کاربردی به حساب میاد ...

بسیاری از سازمان ها و نهادها، روزنامه ها، خبرگزاری ها و وب سایت های خبری، اعضای فامیل و گروه های دوستانه - این روزها - برای تسهیل ارتباطاتشان یک کانال تلگرامی ساختند و بخش قابل توجهی از اخبار، مطالب و حتی قرارهای کاری و حرفه ای تا شخصی ترین لایه های زندگی شون رو به این فضای مجازی منتقل کردند ... !

کانال این امکان رو به اشخاص، نهادها و سازمان ها داده که مسیری همگانی و عمومی رو برای ارتباط با مخاطبین خود بدون هیچ گونه محدودیتی تدارک ببینند و اخبار و نوشته های خود رو با مخاطبین در میان بذارند ... 

بدون داشتن سقفی معین برای تعداد اعضا و البته بی نظمی های رایج در گروه ها ...

در واقع در این امکان جدید، روابط کاربران بر اساس ساختار ارتباطی عمودی شکل میگیره و اعضا مشارکتی در بحث ها ندارند ...

کانال ها در همین راستا به نوعی منبع و محل تولید محتوای گروه های تلگرامی هم تبدیل شده اند ...

کپی – پیست اخبار و مطالب کانال ها و حمل و نقل آنها در گروه ها و کانال های تلگرامی مشابه شدت و گسترش بیشتری پیدا کرد ... !

کانال های تلگرامی - در نوع خود - یکی از بهترین امکانات ارتباطی حال حاضر به شمار میاد به خصوص برای برخی سازمان ها و نهادها به منظور اطلاع رسانی بسیار مفید هست ...

ولی لزومی نداره هر کی از راه رسید یک کانال ایجاد کنه ...

موج کانال سازی در تلگرام این تصور رو ایجاد کرده که هر کاربر یک کانال داشته باشه ... !

رقابت های بی هدف، چشم و هم چشمی های کورکورانه و مدگرایی های بی رویه در این بخش هم به وفور دیده میشه ...

همه در هر چی گروه و کانال بهشون معرفی میشه عضو میشند ...

بر اساس گزارش های غیر رسمی کاربران ایرانی روزانه بیش از یک میلیارد پیام رو در تلگرام مبادله می کنند ...

متأسفانه بخش بزرگی از این پیام ها – جدای از تکراری و کپی بودن – شامل مطالب بیهوده، شایعه، هزل و هجو و فیلم ها و تصاویر نامناسب هست ...

یعنی همان هیاهوی بسیار برای هیچ ...

و دور تسلسل باطل ...

رشد روزافزون و قارچ گونه کانال‌ های مبتذل و غیر اخلاقی فضای تلگرام رو مسموم و آفت زده کرده ...

نهادهای نظارتی و مسوولان ارتباطات و فناوری اطلاعات کشور بارها اعلام کردند که شبکه‌ های مجازی تا جایی که سالم باشند قطع نمیشند اما اگر از خطوط قرمز عبور کنند و مطالب غیر اخلاقی و مستهجن ارائه کنند فعالیت آنها محدود خواهد شد ...

پس چه بهتر که این کنترل و مناسب سازی از - ابتدا - از طرف کاربران انجام بشه ...

استفاده کنندگان شبکه های اجتماعی میتونند در پاکسازی محیط مجازی نقشی تعیین کننده داشته باشند ...

با تولید محتوای مفید و منطبق بر فرهنگ ناب ایرانی و شأن یک مسلمان ...

و نه هر چی پیش آمد خوش آمد ... !

و همچنین با دست رد زدن به مضامین نامناسب و عدم انتشار آنها ...

اینترنت یک بازار جهانی هست که هر فرد در هر نقطه از جهان میتونه از طریق اون به اطلاعات مورد نیازش دست پیدا کنه ... 

برای استفاده از این فناوری، قبل از هر اقدامی – باید - فرهنگ استفاده و خطرات آن به مردم آموزش داده بشه ...

به عبارت دیگه بهتره افراد خودشون طرز درست و حد و حدود استفاده از هر امکان ارتباطی جدید رو یاد بگیرند تا دچار تضاد فرهنگی – اجتماعی نشند یا گرفتار خطراتی که در کمین آنهاست ...

میزان عرضه در این بازار جهانی – هم – بستگی به تقاضا داره ...

بسیاری از تقاضاهای کاربران نرم افزارهای ارتباطی و شبکه های اجتماعی کنونی کاذب و غیر ضروری هست ...

موضوعی که اگر رعایت بشه بخش بزرگی از اشکالات این حوزه ارتباطی رفع خواهد شد ...

  • ۰۶ آبان ۹۴ ، ۱۴:۵۶
  • یک خبرنگار ...

در مراسم عزای حسینی امسال یه سوال برام پیش اومد ...

احیانا چند نفر از این دخترها و پسرهایی که امشب - یک صدا - لبیک یا حسین (ع) می گفتند ...

در صفحات مجازی افرادی که قبولشون ندارند، کامنت های فحش می نویسند ... ؟!

یا چند درصد از جوونایی که - این روزها و این شب ها - توی دسته ها و هیئت های عزاداری حضور دارند ...

زیر پُست ها و مطالب اینترنتی کسانی که به هر دلیلی باهاشون مخالفند، کامنت های توهین‌ آمیز می نویسند ... ؟!

نمونه این جور کامنت نویسی ها کم نبوده و نیست ...

حمله کاربران ایرانی و واکنش های اینترنتی که به نام ایرانیان تمام شد ...

از صفحه فیس بوک مسی و داور صربستانی بازی ایران و آرژانتین و مجری برزیلی برنامه قرعه کشی جام جهانی 2014 گرفته تا صفحه شخصی بهاره رهنما و هانیه توسلی و علیرضا حقیقی و ...

همین طور صفحه مجازی بسیاری از شخصیت های سیاسی کشور تا اینستاگرام آزاده نامداری و مائده حجاری و ژوله و رامبد جوان و ...

یا در خبرگزاری ها و پایگاه های خبری به خصوص اخبار و مطالب ورزشی و هنری و سیاسی ،،،

حتی همین حالا و همین روزها و شب ها - هم ... !

با بهانه و بی بهانه - با ربط یا بی ربط به پُست های هنرمندان و ورزشکاران معروف ...

شرمت میاد از خوندن آنچه می نویسند ...

پشیمون میشی از باز کردن چنان صفحاتی به خاطر آنچه که نوشتند ...

اگر امر به معروف هست که نیست، اگر نهی از منکر هست که نیست، اگر تنبیه و راهنمایی هست که نیست ...

فقط حق الناسی هست بر گردن کامنت نویس و چهره زشتی بر این دنیای مجازی ....

سوال اینجاست؛

چقدر از کسانی که در نظرات و کامنت های فضای مجازی از الفاظ رکیک و فحاشی استفاده می کنند ...

در مجالس عزای حسینی - هم - حضور دارند ... ؟!

و اگر هستند ... ؟!

 آیا به معنای لبیک یا حسین (ع) فکر می کنند ... ؟!

به اینکه امام حسین (ع) - شب عاشورا - به یارانش فرمود: 

هر کس از شما حق الناسی به گردن دارد برود ...

نکنه فکر می کنیم نوشته های دنیای مجازی حساب و کتاب نمیشه ... ؟!

نکنه اینها رو حق الناس نمی دونیم ... ؟!

چقدر مراقب مایسطرون ها هستیم ... ؟!

  • ۰۱ آبان ۹۴ ، ۲۳:۴۳
  • یک خبرنگار ...

بازار گرم فروش لایک و فالوئر در ایران ... (+)

پی نوشت:

خیلی پیش تر گزارشی خونده بودم با عنوان اینترنت؛ بیماری عصر مدرنیته ...

تب و عوارض این بیماری در جامعه ما خیلی زیاد شده ...

هیاهوی بسیار برای هیچ ...

فریب، خودنمایی و سودجویی آدم ها در این فضای کاذب تمامی نداره ...

دروغ های واقعی در دنیای غیر واقعی ...

"دلخوش به فانوسم مکن اینجا مگر خورشید نیست" ...

  • ۱۸ مهر ۹۴ ، ۱۶:۲۲
  • یک خبرنگار ...

کسانی که سریال به کجا چنین شتابان ساخته ابوالقاسم طالبی رو دیده باشند ...

باید یادشون باشه اون قسمتی که یونس با بازی بابک حمیدیان در واکنش به قتل راننده مینی بوسی که به قصد کمکشون اومده بود گفت: این داستان رو واسه کسی تعریف نکنید ...

و اشاره داشت به اون حکایت معروف که: 

"جوانمردی از بیابانی می ‌گذشت. از مسافتی دور شخصی را دید نقش بر زمین افتاده و خواهان کمک. غریبی بود تشنه و گرسنه، در حال جان کندن. مرد از اسب پایین آمد، مشک آب را بر لب ‌های خشکیده او گذاشت. آن قدر آبش داد تا سیراب شد. غریبه جانی دوباره گرفت و رمقی تازه پیدا کرد اما بی آن که تشکری از جوانمرد کند بر او تیغ کشید و پیکر مجروح و زخم خورده او را در آن بیابان برهوت رها کرد، سوار اسب او شد که برود. 

جوانمرد که هنوز نیمه جانی در بدن داشت، گفت: از کاری که کردی در هیچ مجلسی سخن مگو. غریبه علت را جویا شد و او پاسخ داد: جوانمرد را کشتی، جوانمردی را نکش که دیگر هیچ مردی را نخواهی یافت که در بیابان دست افتاده ‌ای را بگیرد" ...

جواب کتایون با بازی نگین صدق گویا هم در این قسمت از سریال برام جالب بود: 

ما که داریم فیلم بازی می کنیم و این واقعیت نیست ...

اما آنچه الان در جامعه ما اتفاق میفته واقعیت هست متأسفانه ...

به خصوص در دنیای مجازی ...

چه بسا مهربانی، کمک و خیرخواهی که مورد سوءاستفاده مجرمان و ناجوانمردان قرار میگیره ...

و چه بسیار جرم ها و جنایاتی که در لباس جوانمردی و به نام اعتماد و صداقت انجام میشه ...

خیلی اوقات خبرهای پلیس فتا که به دستمون میرسه حکایت از همین ناجوانمردی ها داره ...

برداشت 50 میلیونی نوه ناخلف از حساب پدر بزرگ، اعتمادی که به سرقت ختم شد، اقدام بی‌شرمانه شوهر شیطان صفت پس از طلاق توافقی، برداشت غیرمجاز از حساب بانکی همسر در جهرم ...

هم خدمتی سابق سارق از آب در آمد، سرقت 150 میلیونی اینترنتی از حساب همسر، انتشار تصاویر عروسی از آتلیه عکاسی، سرقت اینترنتی خواهر از حساب برادر در رباط کریم، خیانت در دوستی منجر به دستگیری شد ...

انتقام از همکار با انتشار مطالب کذب در تلگرام، نامزد سابق عامل برداشت از حساب بانکی، بازی های آنلاین انگیزه برداشت از حساب مادر و ...

همیشه موقع تنظیم و انتشار چنین خبرهایی یاد اون حکایت می افتم و میگم:

نکنه کم کم اعتمادها سلب بشه، امیدها از دست بره، قلب ها سنگی بشه، میل و رغبت کمک به دیگران از بین بره، شک بیفته در خیرخواهی آدم ها و ... ؟!

اما می بینم همون حکایت جوانمرد در بیابان رو هم - لابد – یکی یک بار گفته یا نوشته که هنوز ازش یاد میشه ...

و البته که نوع بیان موضوع و برداشت آدم ها از رخدادها متفاوت هست ...

چه بسا افرادی که نسبت به این خبرها و ماجراهای واقعی بی تفاوتند و بعد خودشون گرفتار میشند ...

چه کسانی که از این هشدارها درس می گیرند و پیشگیرانه برخورد می کنند ...

و چه افرادی که از این خبرها و حکایت ها شگردهای مجرمانه تازه یاد می گیرند ...

و خودشون با هوش سیاهی که دارند جرائم جدید خلق می کنند ... !

در هر حال؛ گسترش روزافزون شبکه های مجازی و عضویت بی رویه افراد در این گروه ها اون قدر جامعه و خانواده ها رو در معرض تهدید قرار داده که نباید بی تفاوت بود ...

بر اساس آخرین آمارهای منتشر شده از سازمان اینترپل؛

در هر 12 ثانیه یک نفر قربانی جرائم سایبری میشه که این آمارها رو به افزایش هست ...

در گزارش اکثر سازمان‌ های پلیسی جهان؛

بیشترین انگیزه مجرمان سایبری در سراسر جهان کسب درآمد نامشروع هست ...

در یکی از آگهی های منتشره در سایت ها با عنوان هک تلگرام در 4 دقیقه اومده:

اگه به کسی شک داری به دردت می خوره ... !

نرم افزار مشاهده و کنترل از راه دور پیام های دریافتی و ارسالی در تلگرام شخص مورد نظر از جمله کودک ، همسر و ... !

به همین وقاحت و به همین راحتی اخلاق جامعه رو فدای سودجویی خودشون می کنند ... !

و جالب اینکه در توضیحاتش نوشته: 

این نرم افزار فقط برای کنترل و نظارت والدین بر پیام های فرزندانشان در برنامه تلگرام اختراع شده است و مسئولیت استفاده های غیر قانونی از این نرم افزار به عهده شخص خاطی می باشد ... !

فردی که از طریق نرم افزار و به طور مخفیانه بخواد فرزند یا شخص مورد نظرش رو کنترل و نظارت کنه صلاحیت و سلامت نفس خودش زیر سوال هست ...

حفظ و رعایت حریم خصوصی دیگران هم که دیگه جای خود داره ...

خوشبختانه امروز بالای 80 درصد از جرائم سایبری کشور توسط پلیس فتا کشف میشه ...

و این یعنی مجرمان - خیلی هم - در فضای مجازی در امان نیستند ...

پلیس فضای تولید و تبادل اطلاعات، هکر ها، خاطیان و سارقان اینترنتی رو رصد و شناسایی میکنه ...

متهمان دستگیر، بازجویی و پس از تحویل به مراجع قضایی، برابر قانون مجازات خواهند شد ...

اما کاربران فضای شبکه‌ های اجتماعی - هم - باید بدونند و آگاه باشند که؛

دنیای مجازی به هیچ عنوان فضای مطلق حریم خصوصی آنها نیست ...

اینجا هزاران چشم محرم و نامحرم وجود داره با هزاران فکر سالم و ناسالم ...

درست مثل دنیای واقعی ...

گاهی از خودم می پرسم:

با وضعیتی که هست - با این همه شتاب و غفلت – میشه به آینده بشر امیدوار بود یا نه ...

"عالمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی" ... ؟!

  • یک خبرنگار ...

  • ۲۸ شهریور ۹۴ ، ۱۹:۵۵
  • یک خبرنگار ...

حساب پسرک عربستانی

 که با جنازه پدر بزرگش عکس یادگاری گرفته بود در توییتر بسته شد ... (+)

پی نوشت :

"بای بای یا جدو" ... !؟

چه بر سر نسل آینده ساز داره میاد ... !؟

خدا به خیر کنه ! ... :|

  • ۱۲ تیر ۹۴ ، ۲۲:۴۹
  • یک خبرنگار ...

دعای آخر شب ...

"خداوندا؛

به من قدرتی عطا فرما که بتوانم وای فای را خاموش کرده و بخوابم" ... !

  • ۱۶ خرداد ۹۴ ، ۰۰:۴۶
  • یک خبرنگار ...

خانواده امروزی! ... (+)

  • ۲۲ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۱:۳۰
  • یک خبرنگار ...

آیدین سیار سریع در روزنامه قانون نوشت: 

"نشسته در خانه و داشتم در عوالم خودم موز می‌خوردم (!) که دیدم یکی از دوستان دارد توی وایبر بال بال می‌زند و می‌گوید: هموطن! هموطن!پیامش را باز کردم ببینم مشکلش چیست؟ نوشته بود: عربستان سعودی به موزهای وارداتی موادی اضافه می‌کند که با خوردن آن مردها عقیم می‌شوند. آنها می‌خواهند نسل ایرانی را از بین ببرند. موز نخور هموطن! پیام دادم: مگه موز از عربستان میاد؟ گفت: نه ولی آنها در مرزهای کشور مأموران خود را مستقر کرده‌اند تا موزهای وارداتی را مسموم کنند ... ! 

به موز توی دستم نگاه کردم. موز هم به من نگاه کرد. موز گفت: منو بخور قوی شی. گفتم: نه، احتیاط شرط عقل است. میوه بیچاره را انداختم توی سطل آشغال و تلویزیون را روشن کردم ببینم مسئولین چه برنامه‌های جذابی برای ما تدارک دیده‌اند. دوباره صدای وایبر درآمد. دیدم در یکی از این گروه‌ ها نوشته‌اند: تلویزیون نبینید! می‌میرید! تشعشعات تلویزیون در گنبد کاووس یک جوان را به کام مرگ کشاند. دانشمندان شرکت ساخت تلویزیون‌ های 14 اینچ هوشنگ الکتریک به تازگی دریافته‌اند: دیدن تلویزیون‌های ال ای دی جدید مرگ آفرین است. در هفته گذشته بیست نفر جلوی تلویزیون مرده‌اند. این پیام را به بقیه هم بده وگرنه تو هم می‌ میری! سریع تلویزیون را خاموش کردم و پیام را برای بقیه کپی کردم. عجیب بود. به محض خاموش کردن تلویزیون من توانسته بودم زنده بمانم. هیچ وقت فکر نمی‌کردم این شایعات صحت داشته باشد. 

در واتس آپ یکی نوشت: امروز واتس آپ می خواد پر تکرارترین واژه رو انتخاب کنه. پنج هزار بار بنویس ایران تا کشورمون در واتس آپ سربلند باشه. حدود پنج شش ساعت مشغول سربلندی کشور در واتس آپ بودم تا جایی که حالم بد شد و دیگر نتوانستم ادامه دهم. سربلند کردن کشور واقعا کار سختی است. حالا می‌فهمم والیبالیست‌ ها و محمد جواد ظریف چقدر زحمت می‌کشند. 

پیام دیگری که دوستان در وایبر برای آگاهی بخشی به ملت پخش می‌کردند این بود: چند دختر جوان با درآوردن خود به شکل همسران شما به خانه‌ تان وارد می شوند و شما را می‌خورند. اینها آدم خوارند. اگر در خانه تنها هستید و دیدید همسرتان در می‌زند در را باز نکنید.  پیش خودم گفتم: خلن اینا؟ اگه خودشون رو شبیه همسر آدم نکنن که راحت‌ تر می‌تونن وارد خونه بشن ... ! ولی به هرحال احتیاط شرط عقله.

ساعت دو ظهر بود که زنگ آیفون به صدا درآمد. ظاهرا همسرم بود. گفتم: چی می خوای؟ گفت: درو باز کن دارم از گرسنگی می‌میرم. با ترس گفتم: چرا بیرون چیزی نخوردی؟ گفت: تو توی خونه‌ای، اون وقت من بیرون غذا بخورم ؟! با ترس گوشی را گذاشتم روی آیفون. یقین پیدا کرده بودم که آدمخوار پشت در است. سریع گوشی را گرفتم دستم و در گروه وایبر دوستان نوشتم: ماجرای ورود آدمخوارانی به شکل همسر آدم کاملا حقیقت داره. الان یکیشون پشت در خونه ما کمین کرده. همین طور که داشتم می‌نوشتم دیدم آدمخوار کلید انداخت و در را باز کرد. از ترس گوشی را پرت کردم و چند گام عقب عقب رفتم و چسبیدم به دیوار. نامردها نگفته بودند آدمخوارها کلید دارند. چشمانم را بستم و گفتم: جون مادرت منو نخور ...!

چشمانم را که باز کردم دیدم دستانم را بسته‌اند به تخت، در مرکز ترک (تجربی) اعتیاد به اینترنت. فریاد می‌زدم: ولم کنین نامردا. تا شب باید این پیام رو به صد و بیست نفر برسونم وگرنه اتفاق وحشتناکی می‌افته. دو نفر بالای سرم بودند. یکی شان گفت: فکر نکنم دیگه امیدی باشه. آن یکی گفت: نه دیگه این خوب بشو نیست. اولی گفت: ولی نمیشه همین جوری ولش کنیم تو جامعه. خوی وایبری گرفته. دومی گفت: الان افراد جامعه اکثرا همین طوری‌ ان. ما تو اقلیتیم. اولی گفت: راست میگی. ما هم اسکل کردیم خودمون رو. راستی تو لاین خوندم تا امشب باید ده تا معتاد رو آزاد کنیم. یه مرکز درمانی این کارو نکرد چهار نفر از اعضاش مردن. دومی دستم را باز کرد و گفت: برو عمو جان. برو خوش باش" ... ‌

  • یک خبرنگار ...

"بابام مودم وای فای رو گذاشته جلوی تلویزیون ...

هر وقت کارمون داره، دیگه صدامون نمیکنه، مودم رو خاموش میکنه …

یکی یکی از اتاقمون خارج مى شیم ... !

لامصب مثل پشه کش عمل میکنه" ... !

  • ۱۷ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۲:۱۲
  • یک خبرنگار ...

  • ۱۱ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۱:۵۵
  • یک خبرنگار ...

پیام، پیامک، اس ام اس یا هر چی ...

وقتی واسه یکی می نویسیم و ارسال می کنیم ...

یه بارِ محتوایی داره با تأثیری آنی و مستقیم یا بلند مدت ، غیرمستقیم و ناخود آگاه ...

البته به شرطی که گیرنده -  واقعا - اون پیام رو بخونه یا ببینه ...

آخه - این روزها - خیلی ها حجم عظیم پیام های دریافتی شون رو نخونده حذف می کنند ... 

فرقی هم نمی کنه؛ پیامک، ایمیل، وایبر، واتس اپ و ...

موضوع اینه که پیام رسانی امروز دچار هرج و مرج، بیراهه و ناراستی های زیادی شده ...

از تهاجم و بمباران مطلب و عکس و فیلم به حریم شخصی ادلیست ها گرفته تا نادیده گرفتن وقت و زمان و تعدادِ پیام های ارسالی ...  

از طرفی دیگران، شماره ات رو در شبکه های اجتماعی موبایلی تو گروه های مختلف اد می کنند ...

تشکر میکنی و میای بیرون ... !

اما چه فایده ... ؟!

دوباره یکی دیگه و یه گروه دیگه ... ؟!

ما نخواهیم عضوِ هر گروه ریز و درشت باشیم و خواننده مطالبِ بسیار بسیار مهمشون، چه باید بکنیم ؟! ... :|

عوارض و عواقب، میزان و نحوه اثرگذاری پیام هایی که برای دیگران ارسال میشه هم که دیگه جای خود داره ...

برای مثال به این پیامک ها دقت کنید: 

"ناگهان دلت می گیرد؛

از فاصله بین آنچه می خواستی و آنچه هستی" ...

این جمله - ناخودآگاه - موجِ بزرگی از یأس و سرخوردگی رو به خواننده القا می کنه ...

خُب بنده خدا، چرا نمیگی:

ناگهان دلت پر می کشد برای آنچه که می خواهی باشی یا هر جمله و نوشته امید بخشی ... ؟!

یا این:

"اگر کسی هست که به فکر خوشحال کردنته ...

این یعنی خوشبختی" ...

خُب اگر اون یکی راهِ خوشحال کردنت رو اشتباه بره چی ... ؟!

یا شما اگر نخواهی اون یکی خوشحالت کنه، چه !؟ ... :|

این که دیگه خوشبختی نیست، دردسره ... !

سایر پیام ها و مطالب و تصاویر و فیلم های جورواجور هم که بماند ...

اینجاست که جا داره مخاطب ساکت، بی نظر و بدون عکس العمل نباشه ...

سکوت و تحمل چنین تهاجماتی - به طور نامحسوس - بر روان، باور و سبک فکری اش اثر سوء خواهد داشت ...

ابزارهای ارتباطی امروز، دیگه مثل سابق یک طرفه و محدود نیستند ...

بین گیرنده و فرستنده پیام فاصله و واسطه ای نیست ...

مخاطب میتونه - و باید - کنشی آنی و متقابل داشته باشه تا این چرخه ارتباطی از مسیر درستش منحرف نشه ...

کوتاه سخن اینکه؛

مرعوب و مسحور فضای ارتباطی کنونی نشیم ...

و اجازه ندیم هر پیام و اپلیکیشنی بر زندگی واقعی ما سایه بندازه و مُخل آسایش فردی و اجتماعی ما بشه ...

  • یک خبرنگار ...

4 روز از سال جدید هم گذشت ...

انواع و اقسام خبرها رو تو این مدت نوشتم، خوندم و شنیدم ... 

یادمه یه روز تو یکی از کلاس های دانشکده یکی از استادان خبر می گفت: روزی میرسه که مردم توسط خبر بمباران میشن ...

ما باید برای اون روز آماده باشیم ...

بمباران خوب نیست حالا هر چی که باشه ...

اون روز تصور این حرف ها برام سخت بود ...

اما روز به روز و سال به سال به چشم دیدم این پیش بینی استاد رو ... 

در تمامِ این سال ها آنچه خیلی برام اهمیت داشت منبعِ خبر بود ...

و خیلی عذاب کشیدم از ورود کُپی – پیست به دنیای خبر ...

دوستان و همکارانم می دونند یکی از حساسیت های من تو اخبار ذکرِ منبع هست و صحتِ خبر ...

در این کار به حدی سختگیرم که گاه مورد اعتراضِ برخی همکاران قرار می گیرم ...

وقتی خبرهاشون رو به همین علت پس میدم تا بازنویسی کنند ...

انتشار خبرِ نادرست و اطلاع رسانی بر اساس شایعات به امید تکذیب و تصحیح های بعدی رو قبول ندارم ...

کاری که متأسفانه رویه بسیاری از مراکز خبری امروز ماست ...

در روزهایی که گذشت دو موضوع منو به این فکر وا داشت که در سال جدید بیش از پیش به اصول خبری ام پایبند باشم ...

و خیلی بیشتر از قبل مراقب باشم ...

یک تجربه از دیگران هست که منم میتونم ازش درس بگیرم ...

گرچه خدا رو شکر در این موارد ملاحظه می کنم ...

و اون خبر پناهندگی شهید دانایی فر بود که یک سال تموم برخی رسانه ها درباره اش نوشتند و مایه عذاب خانواده اش شدند ...

نمیخوام بگم از خبرها چشمپوشی بشه ...

اما نحوه خبررسانی خیلی مهمه ...

این جور خبرها حتما باید تحلیلی باشه و با دلیل و مدرک کافی و الّا نباید بهش اهمیت داد چون میره تو سبدِ شایعات ... 

دیگری هم برای خودِ من اتفاق افتاد ...

می نویسم تا یادم بمونه که دوباره مرتکب این اشتباه نشم ...

یکی از منابع خبری معتبر که می شناسم خبری برام ارسال کرد که در وهله اول به درستی اش شک کردم ...

چاره اش یه سرچ ساده بود ...

اما نشد ...

چون منبع خبری دوم هم اینو فرستاد ...

خبری که قبلا هم بارها منتشر شده بود ...

احتمالا به خاطر ضیق وقت یا شاید کاهلی ناشی از سرچ های فراوانِ قبلی نشد که خودم هم تحقیق کنم ...

به منابع خبری ام اعتماد کردم و خبر رو منتشر کردم با آدرس ... 

بعد که متوجه نادرستی و کهنگی اتفاق شدم؛ دوست نداشتنی ترین کار خبر رو انجام دادم یعنی تکذیب و تصحیح اون ...

و به منابع خبری قبلی هم اطلاع دادم ...

خبر موجود عجیبی هست ...

لحظه ای که متولد میشه می میره ...

خبر عمر نداره اما روح داره ...

نتایج و تأثیرات زیادی داره؛ امید میده یا ناامید میکنه، زخمی میکنه یا التیام می بخشه، راهگشاست یا مشکل سازه ...

مثل هر کار دیگه ای باید مراقب بود ...

سپاس از دوست برای قاصدک ... 

خُب ...

اما برسم به سوالی که براتون تدارک دیدم ... :)

بهترین خبری که دوست دارید امسال بشنوید، چیه ... ؟!

  • ۰۵ فروردين ۹۴ ، ۰۲:۵۱
  • یک خبرنگار ...

و سریالی شده برای خودش این کلیپ بیژن؛ دانش آموزِ شیب، بام ... !

این بار از زاویه ای دیگر به این ماجرا نگاه کنیم ...

"چرا در شمال ایران بام بسیاری از خانه ها را شیب دار می سازند" ... ؟!

"جنگل سرمایه ملی است یعنی چه" ... ؟!

دو سوال معروفی که خیلی ها سال ها پیش در بلوتوث موبایلشون از زبان معلم جوانی شنیدند که از دانش آموز 9 ساله اش میپرسه ...

بیژن؛ دانش آموز زرنگی که فقط در امتحانات شفاهی هول می شد ...

مثل خیلی از دانش آموزان دیگه ...

اما توزیع و پخش این فیلم چند دقیقه ای براش گرون تموم شد ...

به قیمت از دست دادن آرامش تحصیلی اش ...

به گفته خودش - در مصاحبه هایِ کتبی و تصویری که امسال ازش تهیه شد – دوم راهنمایی بود که فیلمش رو دید ...

و اول دبیرستان که رسید؛ از تمسخر دیگران کلافه شد و ترک تحصیل کرد ... !

در 6 ماه گذشته به گچ کاری ساختمون روی آورد ...

ولی آقا معلم تموم تلاشش رو کرد که هر طور شده آقا بیژن رو به ادامه تحصیل تشویق کنه ...

او خودش خبر ترک تحصیل این دانش آموز رو رسانه ای کرد بلکه بتونه جلوی این کار رو بگیره ...

و خدا رو شکر که جامعه فهیم ما خیلی بیشتر از اونایی هستند که موجباتِ رنجش این نوجوان رو فراهم کردند ...

معلم، اطرافیان، رسانه ها و مسئولان بالأخره موفق شدند آقا بیژن رو به ادامه تحصیل ترغیب کنند ... 

ذر صورت تمایل، گزارش باشگاه خبرنگاران از بیژن رو ببینید ... (+)

ما پیش از درباره این موضوع نوشتیم و اینجا با هم حرف زدیم ... (++)

آنچه که امروز با اعلام خبر امکان ادامه تحصیل این دانش آموز زرنگ میخوام بگم اینه که در ارتباطات اجتماعی ما برخی اشتباهات جبران ناپذیرند و سرنوشت دیگران رو تغییر می دهند ...

برخی مواقع اما میشه بی تفاوت نبود و به رفع اشتباه امیدوار بود ...

همه ما شاید از این اشتباهات شیب دار تو زندگیمون داشته باشیم ...

گاهی ممکنه - خواسته یا ناخواسته – دلی رو بشکنیم یا امیدی رو ناامید کنیم ...

یا اینکه به هر دلیلی مسببِ ناراحتی فرد یا گروهی بشیم ...

مهم اینه که تا حد امکان برای جبران اشتباهمون بکوشیم ...

به امید روزی که هیچ دلی نشکنه ...

و به امید موفقیت همه آینده سازان مملکت عزیز ما ...

  • یک خبرنگار ...

خُب دوستان؛ الوعده وفا ...

مصاحبه ای که گفته بودم مجله نیمکت با دانش آموز کلیپِ شیب، بام انجام داده منتشر شد ... 

مصاحبه با بیژن و معلمش ...

دانش آموز 9 ساله اون ویدئو کلیپ، الان 16 سال داره ... (+)

یه سالی هست که ترک تحصیل کرده و در شهر تنکابن گچ کاری میکنه ... !

آقا معلم هم - که اون سال سرباز معلم بود - الان کارشناس ارشد مرمت و کارمند دانشگاه هست ...

خودش موجبات مصاحبه رو فراهم کرده ...

پایگاه خبری تحلیلی فرارو این مصاحبه رو باز نشر داده ... 

در صورت تمایل بخونید ... (+)

آنچه در ادامه میاد نوشته همون معلمه که از بیژن سوال میپرسه و فیلم میگیره ... (+)

★ نوشته هامو تا آخر بخونید ★ 

امشب می خوام در مورد فیلمی صحبت کنم که با نام (بیژن ...) یا (شیب...) منتشر شد، چند سال پیش در یکی از روستاهای دوردست معلم بودم و عاشق دانش آموزای دوست داشتنیم، به طوری که بین من و بچه هام معلم و شاگردی به معنای دوران قبل از دهه شصت معنایی نداشت، صمیمی و رفیق. 

از اونجایی که به ثبت لحظات علاقه داشتم و دارم، بدون هیچ قصد سوئی از تمام لحظات زیبای من و دانش آموزام فیلم و عکس ثبت می کردم و تمام این مستندات رو به صورت گنجینه ذخیره کردم، در همون زمان یکی از این قطعه فیلم ها که ثبت شده بود نظر دیگران به خودش جلب کرد و باعث شد این فیلم دست به دست پخش بشه و در مواردی به صورت تمسخر آمیز با این فیلم برخورد شد و گاهی هم انگشت اتهام رو به سمت معلم این دانش آموز، که چرا این دانش آموز رو مسخره کرده ... و حتی به گوشم رسیده که در مقاطع تحصیلی بالا تر آقا بیژن مورد تمسخر بعضی همکلاسی های ... قرار گرفت. 

ولی باید این توضیح رو بدم: آقا بیژن ما اصلا دانش آموز ضعیف یا تنبلی نبوده و نیست، در همون سال که من این فیلم رو از ایشون ثبت کردم در پایه خودش نفر اول کلاس شدن، مشکل ایشون فقط در پرسش و پاسخ های شفاهی رو در رو بوده و متوجه این مشکلش شدم به همین خاطر بر خلاف آیین نامه در اون سال، بعد از آزمون شفاهی یک بار دیگه آزمون کتبی ازش گرفتم که به همه سئوالات پاسخ درست داد.

این عکسی رو هم که الان به نمایش گذاشتم، آقا بیژن خودمونه به همراه خواهرش شیدا خانم.

آقا بیژن اگر ناخواسته رنجوندمت، منو ببخش، هر جا هستی موفق و پیروز و سربلند باشی.

همیشه دوستتون دارم معلم پایه سوم شما: شفیع فیروزبخش

به گفته وی؛ "ویدئو یه کار پژوهشى بوده و اون موقع فیلم در اختیار همکارانش در آموزش و پرورش قرار گرفته بود ...

در بعضى از سایت ها در اوایل نشر این فیلم با عنوان یک کار پژوهشى و آموزشى بارگذارى شد و خیلى هم خوب و علمى تحلیل شد ولى متاسفانه بعضى ها سوء استفاده کردند" ...

★ ★ ★ 

منم - همون طور که در اون پُست نوشتم - استنباطِ تمسخر و تحقیر از فیلم نداشتم ... (+)

 اما اینکه این فیلم یه کار مستند و عینى سازى مشکلات روانشناسى بوده، باید گفت که گروه های کارشناسی و تحقیقاتی  - معمولا - این جور فیلم ها و اسناد رو محرمانه نگهداری می کنند و فقط نتایج رو منتشر می کنند ...

چون در بسیاری مواقع اشتراک گذاری این فیلم ها به مراتب آسیب رسان تر از فیلم های حوادث و خبری هست ...

مثل همین مورد که دیدیم و در صحبت های بیژن و خانواده اش هم هست ...

اونم در عصر اطلاع رسانی سریع و رونق شبکه های اجتماعی مجازی که خیلی بیشتر باید مراقب بود ...

چه بسا نیت های خیر که در این فضا به شرّ و دردسر تبدیل شده و میشه ...

با این حال آقای معلم سابق داره تلاش میکنه از قضاوت هاى غلطِ بیشتر در مورد این فیلم جلوگیرى کنه ... 

اگر - واقعا - فقط همین موضوع باعث ترک تحصیل بیژن شده باشه، امیدواریم معلم و مسئولان و رسانه ها و خانواده اش موفق بشند این دانش آموز زرنگ رو به ادامه تحصیل تشویق کنند ...

بچه زرنگ ها حساس ترند ...

اطرافیان باید - خیلی بیشتر - هوای اونا رو داشته باشند ... :)

  • یک خبرنگار ...

یکی از دوستان - دیشب - توی وایبر برام نوشت:

اینو بخون:

"ترک تحصیل دانش آموز معروف به «شیب، بام» پس از انتشار ویدئو ...

ماجرا از یک سؤال آغاز شد: چرا در شمال ایران بام خانه‌ ها را شیب‌ دار می‌سازند ... ؟! 

و دانش‌آموز تحت شرایطی که شاید بسیاری از ما آن را تجربه کرده‌ایم نتوانست به این پرسشِ آموزگار به خوبی پاسخ دهد و این شد سوژه‌ ی خنده‌ ی بسیاری از ما ... 

غافل از اینکه این تمسخر و خنده شاید بازی‌ کردن با سرنوشت یک کودک باشد ... 

آری ... ! آن دانش‌آموز که از قضا گویا شاگرد خوبی هم بود پس از انتشار گسترده ‌ی این ویدئو ترک تحصیل کرد ... 

و شاید همه‌ ما، مائی که به این کودک خندیدیم در این ترک تحصیل نقش داشته باشیم ...

با یک سرچ ساده‌ ی کلمه‌ ی «شیب یا بام» می‌شود این ویدئو را در یوتیوب دید ... 

حالا هفته‌نامه‌ ی نیمکت با این دانش‌آموز سابق که ترک تحصیل‌ کرده گفت‌وگو کرده است ...

چند نفر از ما ویدئوی این دانش‌آموز را دست به دست چرخاندیم ... ؟ 

چند نفر از ما به این دانش‌آموز خندیدیم ؟" ...

به احتمال خیلی زیاد اکثر شما می دونید این مطلب از کدوم دانش آموز حرف میزنه ... !؟

جالب اینجاست که نشریه نیمکت این مصاحبه اختصاصی رو هنوز منتشر نکرده ... 

احتمالا شنبه آینده منتشر میشه ... 

و چه تبلیغی شد برای این دو هفته نامه خبری آموزشی ... (+)

و جالب تر اینکه این مصاحبه باعث شد آمار دانلود، بلوتوث و اشتراک گذاری این ویدئو - دوباره - بالا بره ... !

راستش من - خودم - هیچ وقت این فیلم رو به چشم تمسخر نگاه نکردم ... !

همون موقع و هربار که تصویر این پسربچه رو دیدم؛ به معصومیتش لبخند زدم و یاد برخی همکلاسی های شیطون خودم افتادم که - فقط - موقع درس پس دادن به معلم، مظلوم می شدند! ... :)

اما قبول دارم که تصویربردار و اونی که - اولین بار - این فیلم موبایلی رو منتشر کرده کار درستی انجام نداده ...

درسته امروزه ما زیر بمباران خبر، جوک، عکس و فیلم زندگی می کنیم ...

اما قرار نیست خودمون هم در این بمباران سهیم باشیم ...

درست نیست هر کی هر چی دید، فیلم بگیره و به اشتراک بذاره ... !

در نامعقول بودن این عمل شکی نیست ...

در این مورد خاص هم - اما - بعید به نظر میرسه که - فقط - انتشار میلیونی این ویدئو باعث ترک تحصیل این دانش آموز شده باشه ... !

با این حال آسیب های روحی و روانی وارد شده به این نوجوان رو نمیشه نادیده گرفت ...

و چه فراوان داشتیم و داریم و خواهیم داشت از این موارد ناخوشایند ...

و چه دل ها که شکسته شد ...

چه آبروها که ریخته شد ...

چه امیدها که بر باد رفت ...

چه زندگی ها که برچیده شد ...

گرچه نمیشه امید چندانی به بهبود این اوضاع داشت ... !

چون "خانه از پای بست ویران است" ...

از این نظر که فرهنگ صحیح استفاده از تلفن همراه، شبکه های اجتماعی و ... از ابتدا و به مرور آموزش داده نشد ...

جدی گرفته نشد و برای همین رعایت نمیشه ... !

اما اگر همه بخواهند و عزم ملی و اراده باشه، میشه جلوی خیلی خسارت ها رو گرفت ...

بعدنوشت:

ویدئویی که سه سال پیش در شبکه نت ایران بارگذاری شده بود ... (+)

توسط: شفیع فیروزبخش ...

با این توضیح: "بیژن - شیب بام

آقا بیژن موقع جواب دادن به سئوال معلم دستپاچه می شه و نمی تونه خوب جواب بده، معلمش خودم بودم ...

بیژن دانش آموز فوق العاده زرنگیه ولی موقع جواب دادن به سئوالات شفاهی کمی دست و پاشو گم می کنه" ...

  • یک خبرنگار ...

پ.ن:

اندر حکایتِ افراط در استفاده از وسایلِ ارتباطی امروز ! ... :|

  • یک خبرنگار ...

در صورت تمایل ببینید: ... (+)

"کسانی که ترس را نمی شناسند، از شجاعت می میرند" ...

  • ۱۲ دی ۹۳ ، ۱۰:۳۱
  • یک خبرنگار ...

عکس سلفی ...

حتما - تا حالا - این واژه رو دیده و شنیده اید ...

عبارتی که با گسترش شبکه‌های اجتماعی به ویژه اینستاگرام رواج پیدا کرد ...

اصلا شاید برای شما هم اتفاق بیفتد! ... :)

یا خودتون یه پا سلفی باز باشید! ... :))

شایدم نه ...

فقط دیده اید کسانی رو که با دوربین های عکاسی دیجیتال یا دوربین گوشی های هوشمند از خودشون عکس گرفته اند ...

یا عکس های دسته جمعی که خود عکاس هم در تصویر ‏هست ...

عکس هایی برای یادگاری یا استفاده در شبکه‌های اجتماعی‎ ‎...

با عباراتِ ابداعی و شرح عکس های تکراریِ من - همین الان - یهویی که گاه از سر عجیب و غریب بودن سوژه ها به سلامت روان و مشاعر اون من شک می کنی!! ... :|

نتایج تحقیقات برخی روانشناسان نشان داده؛ افرادی که تمایل زیادی به تهیه عکس از خود و گذاشتن آنها در سایت‌های اجتماعی دارند از اختلالات ‏روانی رنج می‌برند ... !

همچنین محققان هشدار داده اند: تمایل بیش از اندازه به تهیه عکس از خود به ویژه در نوجوانان، یک شاخص مرتبط با عدم اعتماد به ‏نفس یا درگیر شدن نوجوان با مشکلات روانی دیگر است‎ ... !

حال آن که این پدیده نه چندان نوظهور در غرب و کمی تا قسمتی تازه رواج یافته در ایران روز به روز ابعاد بیشتری پیدا می کنه ...

گاه حوادثی ناگوار به دنبال داره مثل کشته شدن دختر دانشجوی پزشکی در اسپانیا؛ هنگام گرفتن عکس سلفی و پرت شدن از روی لبه پل ! تا عکس های سلفی جنجال ساز مثل عکس سلفی اوباما و کامرون با خانم هله تورنینگ اشمیت؛ نخست وزیر دانمارک که همسر اوباما در کنار آنها هست ولی در عکس حضور نداره ...‏ !

و مواردِ بسیار زیاده دیگه ... (+)

اگر یادتون باشه - پیش از این -  پُستی داشتیم درباره عکسِ سِلفی یه بنده خدا با تابوتِ سیمین بهبهانی؛ شاعر و غزلسرای کشورمون و پرداختن به این موضوع که هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد ... (+

اینکه عکس سلفی گرفتن در هر زمان و مکانی و با هر سوژه ای پسندیده نیست ... !

همین ماه پیش بود که عکس های سلفی با مرحوم مرتضی پاشایی در بیمارستان و پس از اون در روز تشییع جنازه اش خبرساز شد ... (+)

خیلی ها به رواج این رویه و بی توجهی به درد و غم صاحبان عزا انتقاد کردند ... 

 

البته این مسأله مختص ایران نیست؛ در حادثه گروگان گیری چند روز پیش در سیدنی استرالیا هم چنین رفتار غیرمتعارفی از سوی برخی خودشیفته های دوربین به دستِ آنجا همزمان با گروگان گیری و در همان مکان مشاهده شد ... !

به قولی؛ سلفی من و گروگان‌گیرها؛ همین الان یهویی ! ... :|

 

جالب اینجاست که واژه سلفی، اولین بار در سال 2002 توسط یک مرد استرالیایی استفاده شد که یه عکس از خود در اینترنت منتشر کرده بود ...

عکس سلفی گرفتن؛ در نوع خود زیبا و خاطره انگیزه اما مثل هر پدیده دیگه ای اگر از حد معمولش فراتر بره خوب نیست ...

عکاسی سلفی اگر به سمت اعتیاد پیش بره یا بدون توجه به دیگران و موقعیت های جامعه انجام بشه اتفاقی دردسر ساز برای فرد و جامعه محسوب خواهد شد ...

اینکه این پدیده رو باید یک بیماری جدید نامید یا نوعی تبِ فراگیر یا مُد اجتماعی، قابل توجه و دارای اهمیت هست ...

سال ها پیش جمله ای به نقل از آلبرت انیشتین خونده بودم که می گفت:

من از روزی می ترسم که تکنولوژی از تعامل انسانی پیشی بگیرد، چنین روزی جهان نسلی از احمق ‌ها خواهد داشت ... !

آیا منظورش جهانِ امروز و استفاده نابجا از تکنولوژی های معاصر بود ... ؟!

  • ۲۷ آذر ۹۳ ، ۰۲:۵۶
  • یک خبرنگار ...
سوژه نگار

صرفا جهت اطلاع:
دامنه ir رو بنا به دلایلی تمدید نکردم!
بنابراین و طبق مقررات سامانه‌ ایرنیک،
اسم و دامنه بعد از آزادسازی توسط دیگری راه اندازی شد!
پس soozhenegar.ir دیگه متعلق به من نیست ..

طبقه بندی موضوعی