سوژه نگار

خبری - تحلیلی

سوژه نگار

خبری - تحلیلی

سلام خوش آمدید

۳۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «وبلاگ» ثبت شده است

**********************

"گر بدی گیرد جهان را سر به سر

از دلم امیدِ خوبی را مبر" ...

**********************

سلام،

سوژه نگار ۱۱ ساله شد ...

هرچند که ۵ ساله وبلاگ نویسی رو کنار گذاشتم ...

نوشتن رو نه البته ...

کم و بیش اینستاگرام، تلگرام و توییتر می‌نوشتم ...

یکی یکی کنارشون گذاشتم تا دوباره رسیدم به اینجا ...

خوب که نگاه می‌کنم

زندگی مجازی من عینِ زندگی واقعی منه ...

کوچ، دلتنگی، بی‌اعتمادی، تنهایی (خودخواسته!:) و ...

یادش بخیر؛

اردیبهشت ۹۱ این وبلاگ رو با هدف تبادل نظر ایجاد کردم ...

و حالا سال‌هاست دیگه نه وقتش رو دارم نه حوصله‌اش رو ...

در بلاگفا که بودم؛

خواهرم به طور ناگهانی از دنیای ما رفت ...

در اینستاگرام می‌نوشتم که بابا به رحمت خدا رفت ...

و در توییتر هم به نوعی میشه گفت؛ امیدم رو از دست دادم ...

هر کدوم از اینها شاید، عامل ترکِ هر یک از اون فضاها شد ...

**********************

و حالا اینجا هستم ...

نمی‌دونم تا کی!؟ ...

همین‌قدر می‌دونم که همچنان مراقب مایسطرون‌ها باید بود ...

  • ۱۴ ارديبهشت ۰۲ ، ۰۱:۰۰
  • یک خبرنگار ...

یک سال گذشت ...

از ییلاق قشلاق وبلاگی ام ...

درست از وقتی که تصمیم گرفتم از وبلاگ نویسی ام کم کنم ... 

به دلایل مختلف ...

اما در تمام این مدت در هر دو وبلاگ حضور داشتم ...

وبلاگ نویسی ...

بعد از خبرنگاری دومین کاری هست که نمیتونم ازش دست بکشم ...

اعتیاده یا عشق، نمی دونم ... ؟!

اما دلم نمیخواد بذارمش کنار ...

حتی اگر کارکرد قبل رو نداشته باشه ...

یا تبادل نظر سابق رو ...

این مجله اینترنتی همچنان منتشر میشه ...

ان شاءالله ...

چرا که تا خواننده هست، نوشتن باید ...

همچنان در بلاگفا ساکن هستم ... (+)

"نه بی او می‌ توان بودن ... 

نه با او می ‌توان گفتن" ... 

سعدی علیه الرحمه ...

  • ۲۰ آذر ۹۵ ، ۱۸:۴۵
  • یک خبرنگار ...

... Error connecting to server

... Service Unavailable

... The service is unavailable

بلاگفا باز نمیشه ... :|

سه شنبه است ...

دلم میخواد بنویسم ...

  • ۰۹ شهریور ۹۵ ، ۱۹:۰۴
  • یک خبرنگار ...

آخ آخ آخ ...

وبلاگ بیچاره من ! ... :(

آمارگیر میگه:

امروز هیشکی اینجا نبود ... !؟

البته هیشکی هیشکی هم که نه ... !

خودم یکی چند باری اومدم ...

خزنده ها هم که مهمان همیشگی اند ! ... :|

و یکی چند دوست هم از اینجا تشریف آوردن وب بلاگفا ...

این وضعیت - البته - قابل پیش بینی بود ...

دنبال کنندگان که آپ جدیدی از ما مشاهده نمی کنند ...

لینک های ارجاع دهنده هم یه راست میان سوژه نگار دات آی آر ...

دامنه ir رو که به بلاگفا انتقال دادم ...

خیلی از آرشیو مطالبم ناقص شد ...

به خصوص از طریق عبارات جستجو شده ...

در سیستم وبدهی بلاگ بیان؛

دامنه اختصاصی اصلی که داشته باشی ملاک موتورهای جستجو خواهد بود ...

با قطع اتصال دامنه تغییری در محتوا و ظاهر سایت ایجاد نمیشه ...

و مطالب، نظرات، قالب و غیره در سایت حفظ خواهد شد ...

ولی به جایگاه شما در موتورهای جستجو لطمه وارد میشه ! ... :/

برای همین هست که سوژه نگار با آدرس blog.ir ...

که در یک سال گذشته زیر دامنه بود ...

در حال حاضر جایگاهی در موتورهای جستجو نداره ... 

و این تغییر آدرس صفحات وبلاگ در موتورهای جستجو ...

احتمالا مدت زیادی طول بکشه ...

  • ۲۷ آذر ۹۴ ، ۲۱:۵۹
  • یک خبرنگار ...

 کوتاه نوشت:

دوستان خوبم ...

سوژه نگار از امروز در بلاگفا بروز میشه ...

در صورت تمایل کلیک رنجه بفرمایید ...

  • ۲۰ آذر ۹۴ ، ۱۶:۵۵
  • یک خبرنگار ...

روزی که بیان درباره هرزنامه ها پُست گذاشت به کشفیات جالبی دست یافتیم ... 

مثل برخی از کامنت های گمشده و غیب شده دوستان ...

یا بعضی از نظرات مناسبتی آنها ...

تبریک و تسلیت ها ...

منم اون وقتا که بیشتر کامنت می نوشتم ...

چند تایی از این کامنت هام نرسیده بود ...

الان که دیگه کامنت نویسی ما به حداقل رسیده ...

برخی هم شامل دعوت نامه ها، احادیث و متن هایی بود ...

که تعدادی از وب نویسان - بدون توجه به مطالب - برای بسیاری از وب ها ارسال می کنند ...

خیلی از کامنت ها که در صندوق هرزنامه ها پیدا شدند ...

به واقع هم - غیرقابل نمایش بودند ...

کامنت های ناشناس، نامفهوم، تبلیغاتی، توهین به اشخاص و افراد و قومیت ها و ...

و حتما منم اونا رو - طبق قوانین وبلاگ - نمایش نمی دادم ...

نکته درباره هرزنامه ها زیاده ...

فعلا به همین مقدار بسنده می کنم ...

یه نکته عجیب هم در مورد دنبال کنندگان می خواستم بنویسم ...

که بهتره صرف نظر کنم ...

  • ۰۵ آذر ۹۴ ، ۱۷:۰۲
  • یک خبرنگار ...

مدت ها بود مثل امشب وب خوانی نکرده بودم ...

اونم به یُمن امکان جدید بلاگ بیان ...

فهرست دنبال کنندگان ...

کسانی که من حتی یه بار هم به وبلاگشون نرفته بودم ...

و بعد زنجیره وار از وبلاگی خواندنی به وبلاگی دیگه رسیدم ...

و چقدر لذت بخش بود ...

مثل گذشته ها ...

وقتی خاموش فقط خواننده ای ...

وقتی برای تحسین نویسنده لایک می کنی ...

نه از روی عادت یا دوستی ...

گرچه خدا رو شُکر ...

تا حالا هیچ وقت - فقط - از روی حُب از کسی تعریف نکردم ...

یا از روی بُغض؛ انتقاد! ...

گرچه به خاطر همین باورها و اصولی که داشتم برخی - شاید - از من رنجیده اند ...

و بالعکس ...

بگذریم ...

چقدر شیرین بود وب خوانی امشب ...

وقتی که صرف کاری میشه باید نتیجه ای هم داشته باشه ...

و من خیلی مطالب از نوشته های این نویسنده های ناشناس آموختم ...

یا بازآموزی شد برام ...

مثلا اینکه اگر بعضی شب ها دلت نمیخواد بخوابی ...

چند علت میتونه داشته باشه ...

یکی اش اینکه دوست نداری فردایی بیاد ... 

چون اتفاقات و لحظات و مکان ها و آدم هاشو دوست نداری ... 

بقیه علل برام مهم نیست الان ...

به همین فکر می کنم ...

چه بد که عمر آدم ها جایی و طوری صرف بشه که دوست ندارند ...

همیشه از این دوست نداشتن گریزانم ...

انتخاب های زندگی اگر درست و از روی علاقه باشه ...

نه حسرت میخوری نه پشیمون میشی ...

مثل انتخاب رشته تحصیلی ...

چهار سال طلائی، مفید و دوست داشتنی ...

ولی وای به حال اونی که توی کلاس درس نشسته باشه ...

اما دلش پیش کار، رشته یا دانشگاه دیگه باشه ...

این یه مثال بود ...

و میتونه در مورد هر موضوع دیگه ای در زندگی ما صدق کنه ...

خُب،

فعلا همین ...

بعد نوشت:

وقتی هنوز از خوندن نوشته های دیگران لذت میبری ...

یعنی همچنان شوق نوشتن داری ... 

پ.ن:

این شوق نوشتن چرا دست از سر ما بر نمیداره!؟ ... :)

  • ۳۰ آبان ۹۴ ، ۰۱:۱۵
  • یک خبرنگار ...

بالاخره این امکان بلاگ بیان هم فعال شد ... (+)

من که فهرست دنبال کنندگان وبلاگم رو دیدم، کمی جا خوردم ... !

شما رو نمی دونم ... ؟!

امکان جالبی هست ...

البته این امکانات جدید – این روزها – شاید به کار من نیاد ...

آخه مدت هاست که کمتر وب خوانی می کنم ...

برای همین وبلاگ ها رو بر اساس آپدیت ها نمیخونم ...

بلکه معمولا از لینک دوستان به اغلب وبلاگ ها سر می زنم ...

و هر از گاهی دنبال شوندگان رو کم و زیاد می کنم ...

این جور امکانات خوب، مهیج و مفید هست ...

بیشتر برای کسانی که تازه وبلاگ نویسی رو آغاز کردند ...

دست مریزاد به بلاگ بیان ...

که هر چند - گاهی دیر - اما به هر حال ...

به فکر بروزرسانی و سهولت وبلاگ نویسی کاربرانش هست ...

  • ۲۸ آبان ۹۴ ، ۲۲:۳۷
  • یک خبرنگار ...

آمار چه می گوید ... ؟!

آمارگیر وبلاگ چند روزی بود که بهم می گفت:

کم کم داری به یک سالگی ورود سوژه نگار به بلاگ بیان نزدیک میشی ...

الکی مثلا من حواسم نبود! ... :)

یک سال پیش در چنین روزی بالأخره خودم رو راضی کردم که از بلاگفا کوچ کنم ...

اون موقع هنوز دچار دردسرهای عظیم نشده بود ...

من به خاطر محدودیت های قسمت نظرات و لینک ها و پیوندها شاکی بودم ...

365 روز گذشت ... (+)

نمی نویسم چطور بود ... !؟

فقط تشکر از خدایی که همیشه هست ...

تشکر از دوستی که همراهی کرد ما رو برای اومدن به اینجا ...

تشکر از دوستانی که هستند هنوز ...

و تشکر از خوانندگان محترم ...

بفرمایید چای ... :)

  • ۲۷ آبان ۹۴ ، ۲۳:۳۴
  • یک خبرنگار ...

سال ها پیش وبلاگ نویسی نوشت:

"یک خط وبلاگ نوشتن از هفتاد ساعت چت کردن بهتر است ...

و یک روز زندگی کردن از هفتاد سال وبلاگ نوشتن بهتر است" ...

* * *

صرفا جهت تأمل ...

  • ۱۳ آبان ۹۴ ، ۲۲:۳۷
  • یک خبرنگار ...

اینترنت کُند، داغون و مزخرف ... !

وبلاگ های دوستان یکی از یکی متروک تر ! ... :|

کد امنیتی بلاگ اسکای فاطمه خانوم گُلی کابوسی شده واسه ما ... !

اغلبِ بلاگفایی ها که بدرود حیاتِ دنیای مجازی گفتند ...  !

دوستان بلاگ بیانی هم دست کمی از بقیه ندارند ...

اونایی که آپ می کنند، چند حالت دارند:

کامنت که می نویسی ...

یا همون جور رها میشه بی جواب ... !

بی آره، بی نه ... !

یا یه بار جواب میدن یه بار جواب نمیدن ... !

یا به یکی جواب میدن به یکی جواب نمیدن ... !

اصلا یه وضعی ... !

یه عده هم که قسمت نظرات رو غیرفعال کردند ... !

آخ آخ آخ ...

بعد میان اینجا برای ما اعتراض و گوشه کنایه و انتقاد می نویسند ... !

تلگرام هم که داغون تر ... !

این یه نمونه از چشم بندی های تلگرام که دیشب اتفاق افتاد ... 

تعداد بسیار بالای بازدید در لحظه ثبت پیام ... !

اونم توی پی وی … !

فکر کنم خط رو خط شده بود با یکی از کانال ها! ... :|

بگذریم که پیام ها رو پس و پیش می فرسته این جور مواقع ... !

عجب اوضاعی شده ...

بقیه استفاده های اینترنتی هم که دیگه واویلا ... !

پس بایدم کسی رغبت وب نویسی و وب گردی و وب خوانی نداشته باشه ...

حق دارند واقعا ... !

حق داریم واقعا ... !

با این اینترنت کُند، داغون و مزخرف ... (+)

  • ۲۵ مهر ۹۴ ، ۲۳:۲۶
  • یک خبرنگار ...

خُب باید به اطلاع برسونم که؛

میخوام نوع جدیدی از وبلاگ نویسی رو تجربه کنم ...

تا اطلاع ثانوی قسمت نظرات تمام پُست ها غیرفعال میشه ...

تک گویی، مونولوگ یا هر چی که اسمش رو بذاریم ...

که، کجا، کی، چه، چرا و چگونه اش رو هم تکرار نمی کنم ...

چون بارها نوشتم به خصوص در پُست لینک تکانی ...

البته این قانون عطف به ماسبق نمی شود ... :)

  • ۲۲ مهر ۹۴ ، ۲۳:۲۹
  • یک خبرنگار ...

پُست قبلی در گرامیداشت یاد مولوی؛ شاعر بزرگ ایرانی بود ...

و در بازخوانی که داشتم متوجه شدم قرار پانصدمین پُست سوژه نگار در بلاگ بیان بوده ...

یادش به خیر ...

پُست صدتایی ها رو میگم ...

یکی از دوستان خوب ما از اختصاص عدد هزار به هزارمین پُستش در یک وب سایت خبر داده بود ...

اون روز در جوابش نوشتم:

هزارمین پُست ... 

نور علی نور هست ...

اما چه طاقت و مداومتی میخواد که آدم به اون مرتبه برسه ... ؟!

و امروز بعد از حدود 8 ماه از اون تاریخ طاقتی از من طاق شد در این وبلاگ ...

که به قول بهشت درون بزرگوار: بماند ... 

این مطلب ثبت شد فقط برای تشکر از حضرت دوست ...

هم او که به قول مولوی خطاب به ما فرمود:

"جانا به غریبستان چندین به چه می‌ مانی ...

باز آ تو از این غربت تا چند پریشانی ... 

صد نامه فرستادم صد راه نشان دادم ... 

یا راه نمی ‌دانی یا نامه نمی ‌خوانی" ... (+)

  • ۰۸ مهر ۹۴ ، ۲۱:۳۲
  • یک خبرنگار ...

تابستان داغ 94 به سر رسید و پاییز در راهه ...

مثل همیشه مروری داشته باشیم به گذشته و برنامه ریزی برای آینده ...

پیوندهای وبلاگ رو برداشتم ...

صفحه تبادل لینک رو هم به لینک دوستان تغییر دادم ...

وب نویس ها اصطلاحی دارند به نام لینک تکانی که هر از گاهی در فواصل مختلف سال انجام میدن ... 

بارها گفتم: تبادل نظر، اشتراک فکر و اندیشه و مشارکت در بحث ها از اولویت های وبلاگم هست ...

همیشه هم از دوستان همراهم در این زمینه ممنون بوده و هستم ...

یادش بخیر ...

یاد پُست عید توی اسفند ماه 91 افتادم ...

بگذریم ...

با توجه به حذف، رکود و تعطیلی بسیاری از وبلاگ های لینک شده و خواننده خاموش شدن برخی از دوستان و عدم مشارکت عمومی در بحث های وبلاگ به نظرم دوران لینک های وبلاگی به سر اومده ...

هر چند نظرات شفاهی، خصوصی یا اظهار نظر دوستان در پیام رسان های موبایلی درباره موضوعات وب برای من ارزشمند هست اما چون خوانندگان سوژه نگار از این نظرات بهره مند نمیشند – در حال حاضر -  اشتراک فکر مورد نظر من توی وبلاگ اتفاق نمی افته ...

از اونجایی که فرصت وب گردی های من هم - نسبت به گذشته - خیلی محدود شده و تعداد وبلاگ های آپدیت و بروز هم خیلی کم، پس تبادل لینک معنای سابق خودش رو از دست داده ...

از انتظار کشیدن، دوستی های اجباری و تحمیلی – هم - هیچ وقت خوشم نیومده ...

اسامی دوستان وبلاگی بلاگفا و بلاگ بیان رو در بخش دنبال شده ها قرار دادم؛ در صورت آپ شدن مطالبشون رو حتما میخونم و در صورت امکان نظرم رو هم می نویسم ...

وبلاگ های سایر دوستان رو هم بوکمارک کرده – هر از گاهی – بهشون سر می زنم ...

ضمن سپاس از همه خوانندگان خاموش و روشن، به زودی یه سری از خبرگزاری ها و سایت های خبری بروز و پایگاه های اطلاع رسانی مفید رو در صفحه اول لینک می کنم ...

ان شاءالله ...

"خدایا چنان کن سرانجام کار / تو خشنود باشی و ما رستگار" ...

  • ۳۰ شهریور ۹۴ ، ۲۳:۲۴
  • یک خبرنگار ...

طنز و جوک و فکاهی خوندن رو خیلی دوست دارم ...

از کودکی به خوندن این مطالب عادت کردم ...

اولین بار سوم ابتدایی بودم که خودم یه مجله فکاهی خریدم ...

سیاسی - اجتماعی بود ...

چیزی از موضوعاتش متوجه نشدم ولی از کاریکاتوراش لذت می بردم ...

بعدها که بزرگتر شدم هر ماه خواننده یکی دو نشریه طنز بودم ...

بعدتر هم که سایت و وبلاگ و شبکه های اجتماعی ...

الان هم که گروه های طنز در شبکه های اجتماعی موبایلی ...

موضوع این پست درباره جوک نیست ...

هرچند درباره اش حرف دارم و به زودی خواهم نوشت ...

ان شاءالله ...

یکی از همین به اصطلاح طنز نوشته ها رو - برای n امین بار - که خوندم، باعث ثبت این مطلب شد ...

 

این که: " وقتی میای تو نت ...

انگار اومدی بیمارستان بخش  CCU... !

همه قلب ها شکسته ... !

ناراحت ... ؟

یکی داره می میره ... !

یکی تصمیم به مردن داره ... !

اصن یه وضعی ...

دااااغون ...

والا منم الان حس می کنم یکی ولم کرده رفته ... :|

هر کیه خودش بیاد بگه، می بخشمش " ...

 

راست میگن ...

همیشه همین وضع بوده و هست ...

اینو چند باری به چند تا از دوستان وبلاگی در سال های گذشته هم گفتم ...

یکیشون یه وب نویس حرفه ای بود ...

صفحاتی که داشت، مملو از خاطرات و افکار و نوشته های شخصی اش بود ...

خیلی هم قشنگ می نوشت ...

یکی چند تایی وبلاگ هم حذف کرد و تعطیل ...

ولی هیچ وقت نوشتن رو ترک نمی کرد ...

یادمه اولین بار این حرف رو واسه اون دوست نوشتم ...

اینکه کاش وبلاگ ها و صفحات شخصی اینترنتی همین طور که محل ثبت گلایه ها و شکایت ها و ناله و نگرانی های ما هستند، در روزگار شادی و شکر و لحظات شیرین هم سری بهشون بزنیم ... 

البته یه دوستی هم دارم که فقط زیبایی های زندگی اش رو مینویسه ...

اونجا که میرم و نوشته هاش رو که میخونم، فکر می کنم به خدا نزدیک تر میشم ...

 

نمیخوام بگم از درد و جدایی و خیانت و زشتی ننویسیم ...

اتفاقا برعکس باید نوشت ...

و چه جایی بهتر از وبلاگ یا گروه های دوستانه ...

اما چه خوب وقتی اون مشکل رفع شد، هم یه الهی شکر بنویسیم ...

بحث من و شما و این چند نفر و آن چند نفر نیست ...

کل فضای نت و نوشته های دنیای مجازی مد نظرم هست ...

فضای ناامیدی و سرخوردگی ناشی از حال بد دیگران – خواه ناخواه – خسته کننده و یأس آوره ...

 

به اشتراک گذاشتن شادی ها، موفقیت ها و نکات مثبت و دیدنی زندگی بعد یه دوره سخت و دوری و رنج و حرمان انتظار عجیبی نیست ...

حال آنکه کمتر در این فضا اتفاق میفته ...

به نظرم این کار یه علت بیشتر نداره ...

اینکه اغلب آدم ها خودشون رو - اینجا - مجازی می دونند ...

در حالی که ما شخصیت مجازی نداریم ...

ما همون آدم های حقیقی هستیم که در فضای مجازی می نویسیم ...

با تمام اعتقادات و احساساتمون ...

برای همینه که در این فضا هم - باید - مراقب اعمال، رفتار، گفتار و نوشتارمون باشیم ...

  • ۲۴ شهریور ۹۴ ، ۱۷:۰۹
  • یک خبرنگار ...

چه زود 6 روز از شهریور گذشت ... ؟!

خیلی از این ماه خوشم میاد ...

از همون روز اولش بوی ماه مهر میده! ... :)

نه اینکه سال هاست از درس و کلاس و امتحان به دور هستم؛ شمارش معکوس رسیدن به پاییز رو دوست دارم ! ... :))

شهریورِ شمال خیلی زیباست ...

آسمونش اغلب ابری، هوای خنک و بارانی ...

اولین روز شهریور ماه یعنی یکشنبه پیش مطلبی نوشتم درباره افزایش تعداد پُست های کامنت بسته سوژه نگار ...

و به دنبالش افزایش انتقاد و اعتراضات برخی دوستان همراه ...

با توجه به کاهش روزافزون وقت برای وبلاگ نویسی و وب خوانی و نظر به انتقادات به حق دوستان، از شما خواسته بودم نظرتون رو درباره تغییر این شیوه اعلام کنید ...

اینکه موافقید قسمت نظرات بیشتر پُست ها باز باشه ولی پاسخ به کامنت ها محدود بشه ... ؟

به عبارتی - برای صرفه جویی در وقت - دیگه به نظرات پُست های فقط خواندنی جواب ندم ... ؟

در هفته ای که گذشت این تصمیم رو اجرا کردم تا بازخوردش رو ببینم ...

حتی تعداد بروزرسانی رو افزایش دادم ...

حدود 16 پُست در 6 روز ...

6 مطلب با هدف تبادل نظر پُست شده بود و 10 پُست – در واقع – فقط خواندنی بود ...

طبق تصمیم اعلام شده به کامنت های رسیده جواب ندادم ...

البته که کامنت های 5 تا از این پُست ها رو نشد که جواب ندم! ... :|

با جمع بندی نظرات خصوصی و عمومی این چند روز به این نتیجه رسیدم که اکثر دوستان شاید - در وهله اول - به پُست های کامنت بسته اعتراض داشته و دارند ولی بی پاسخ موندن کامنت ها رو هم نمی پسندن ...

ضمن اینکه اغلب قبول دارند که پاسخ به تمام کامنت ها وقت آزاد میخواد ...

پیشنهادهایی مطرح شد ...

 از جمله اینکه پست های کامنت بسته خیلی پشت سر هم نباشه ...

دوستان عزیز خواننده - در صورت تمایل - نظرشون رو با اشاره به پُست کامنت بسته تو هر پُستی که قسمت نظراتش باز هست، بنویسند ... 

کاری که قبل از این هم برخی همراهان انجام می دادند و من همیشه ممنون بوده و هستم ...

به این ترتیب جامعه آماری کوچک ما - باز هم - روال قبل رو پیشنهاد کرد ... !

بسیار سپاسگزارم از شما دوستان عزیز به خاطر حضور، همراهی، نظر و همفکری ...

همچنین تشکر ویژه از تعدادی از دوستان که حضور و نظرشون در تمام پُست های این چند روز مشهود و قابل تقدیر بود ... 

و دعای همیشگی: "خدایا چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار" ...

  • ۰۷ شهریور ۹۴ ، ۰۰:۵۷
  • یک خبرنگار ...

کامنتام کو ؟! ... :|

روز میلاد آقا امام رضا (ع) به رسم ادب و عرض تبریک به وب های بسیاری از دوستان سر زدم ...

بعد عمری خواستیم صله رحم مجازی انجام داده باشیم ...

برای بیشتر از 20 تا از دوستان بلاگفایی که هنوز رگه هایی از حیات تو وبلاگ هاشون دیده می شد، کامنت تبریک نوشتم ...

تا شب میلاد که هیچ وبی در بلاگفا باز نمی شد ... !

دلیلش رو هم حملات DDOS به سرورهای سایت اعلام کرده بودند ... !

امروز که بهشون سر زدم ببینم هستند یا نه ... ؟!

اثری از کامنت های صمیمانه ما نبود ... !

دریغ از یک مورد ... !

کاشف به عمل اومد که اصلا کامنتی بهشون نرسیده ... !

همون داستانِ تکراری کامنت خوری ! ... :/

بلاگفای نامرد ... !

  • ۰۵ شهریور ۹۴ ، ۲۳:۴۱
  • یک خبرنگار ...

"هنوز که در باغ نظرات بسته است" ...

"چرا ی سری پستات نمیشه نظر داد ...

خب اجازه انتقاد بده دیگههههه" ...

"چرا کامنت دونی مطالب تعطیله" ؟! ... :\

"چرا بخش نظرات همش بسته است" ... ؟ 

"این کامنت های پست ها رو می بندید آدم می مونه چکار کنه بعضی مواقع ... !

باید دیده بانی بدیم ببینیم کی کامنت ها باز میشه نظر چند تا پست رو یکجا بدیم" ... :)

"چرا چند تا در میون نظرات فعاله" ... ؟

"چرا پست میذاری نظرات غیرفعاله" ... !

"باز کامنت دونی پستات بسته بود باز کامنت دونی بسته بود" ... ؟

"چرا ملت دقت نمی کنند از پست با کامنت بسته بدم میاد" ... دی :

"به نشانه اعتراض در مورد این مطلبی که قسمت نظراتش بسته است ...

تا اطلاع ثانوی نظری نمیدهم" ...

"چرا نظرات مطالب نخست بستن ... ؟!

خُب می خوایم اظهار فضل کنیم" ... !

اینها بخشی از اعتراضات و انتقادات دوستان درباره پُست های کامنت بسته سوژه نگار بود ...

خُب من همیشه توضیح دادم که؛

بعضی پُست ها read only هستند ...

یعنی گاهی برخی مطالب به نظرم فقط خواندنی میاد ... 

یه جور یادآوری از قبل یا یادگاری از این ایام برای بعد و ... 

برخی پُست ها همین طوری یهویی اند و بیشتر برای خوندن ...

امکان ارسال نظر برای برخی پُست ها رو غیرفعال می کنم که بیشتر بهشون فکر کنیم تا درباره اش بگوییم و بنویسیم ...

هم خودم و هم دیگران ...

علی رغم اینکه نظر مخاطبان و دوستان خیلی برام مهمه ...

البته هر کی هر جای این وب کامنت بنویسه مایه امتنان من هست ...

ضمن اینکه گاهی خودم وقت چندانی برای وب نویسی و وب خوانی ندارم ...

و کمتر تو وب های دوستان مشارکت دارم ...

پُست ها رو کامنت بسته می کنم که بیشتر شرمنده شون نشم ...

از طرفی هم؛

درسته که نظرات خوانندگان و تبادل فکر و اندیشه برام مهمه اما اینم می دونم که هدف اصلی انتقال پیام هست ...

و حضور و همراهی هم - فقط - به کامنت نوشتن نیست ...

مثل خیلی از دوستان که اسم وبشون اینجا هست ولی تعداد کامنت های عمومی شون خیلی کمه ...

حضور میتونه معنوی باشه، راهنمایی باشه، در حد انتقاد و پیشنهاد مثلا ...

و یا حتی اونایی که زمانی برای ما تأثیرگذار بودند و هنوزم بهره مندیم از اون دریافت ها و از یاد نبردیم الطاف و محبت هاشون رو ...

مهر و صفا و دوستی و همراهی فقط در کامنت خلاصه نمیشه ...

و یا لزوما برای تمام پُست ها کامنت نوشتن ...

اما خُب نظر و بازخورد مخاطبان همیشه برای روزنامه نگارها و خبرنگاران مهم و قابل توجه بوده و هست ...

خودم هم که - طبق سوابق - اصلا در زمینه کامنت نوشتن خسیس نیستم ! ... :))

به خصوص وقتی که آنلاین باشم و ببینم دوستی بروز کرده - اگر وقت و شرایطش باشه - بی معطلی نظرم رو می نویسم ...

برای دوستانی که اینجا حضور دارند که دیگه حتما ...

و همیشه ممنونم از دوستانِ همراه برای کلیک رنجه و مشارکت در بحث ها ...

ارزش و قدر کامنت های دوستانم رو می دونم در روزگارِ لایک و دیس لایک ...

با این حال با کم شدن وقت و فرصت وبلاگ نویسی و وب خوانی ام ...

پست های کامنت بسته وبلاگ رو به فزونی گذاشت و به دنبالش اعتراضات و انتقادات شدت گرفت ... 

منم که انتقادپذیر! ... :))

تصمیم گرفتم شیوه وبلاگ نویسی رو تغییر بدم ...

اینکه زین پس پُست های کامنت بسته کم و معدود بشه ...

قسمت نظرات بیشتر پُست ها باز باشه ولی دیگه به نظرات پُست های فقط خواندنی جواب ندم ...

و پاسخ به نظرات محدود بشه ...

خُب دوستان بفرمایید نظر مثبتتون چیه ؟! ... :)

  • ۰۱ شهریور ۹۴ ، ۰۱:۱۵
  • یک خبرنگار ...

خُب دوستان عزیز؛

کمی مرخصی از وبلاگ نویسی ...

در پناه حق باشید ...

  • ۳۰ تیر ۹۴ ، ۲۰:۵۰
  • یک خبرنگار ...

اغلب شما دوستان وب نویس حتما از مشکلات بلاگفا در دو ماه گذشته با خبر هستید ... (+)

چند باری در این زمینه پُست گذاشتم ... 

غیرفعال، سخت افزار، ریلکس، شرکت خارجی، بلاگفائی ها و blogfa ...

دیگه تصمیم نداشتم در این مورد بنویسم ...

به خصوص اینکه آخرین مطالبم در بلاگفا از دسترس خارج شده بود ... (+)

و از این بابت حس بسیار بدی داشتم ... 

تا اینکه جناب وارسته – بعد مدت ها ننوشتن – دست به قلم شدند و نکته ای رو به ما یادآوری کردند ... (+)

برای من - که بارها و بارها به خودم قول داده بودم دل کندن از دنیا رو با همین وبلاگم تمرین کنم - این تذکر لازم بود ...

"خواه نا خواه، آنچه حذف شدنیست ...

حذف خواهد شد ... 

هنگ بلاگفا درس بسیار بزرگی بود ...

نگاه کن ... ! 

وقتی زمان حذف فرا برسد با خود چه می بری ... ؟

نظرها حذف شدند ... 

همان نظرهایی که به ما فرم می بخشید ... !

العاقل فی الاشاره" ... !

  • ۰۷ تیر ۹۴ ، ۰۵:۴۰
  • یک خبرنگار ...

بلاگفا برگشت ... :)

فعلا دسترسی به مدیریت امکان پذیر شد ...

هر چند من پسورد وبم رو فراموش کرده بودم! ... :|

همچنان نمیشه کامنت نوشت ... 

پُست جدید هم نمایش داده نمیشه ...

آخرین مطلب ثبت شده در وبلاگ متعلق به تاریخ 92/12/01 هست ... !

ان شاءالله که رو به راه بشه به زودی ...

  • ۰۱ تیر ۹۴ ، ۱۶:۰۸
  • یک خبرنگار ...

دوستانِ عزیز ...

اینم امکان جدید بلاگ بیان که منتظرش بودیم ... 

وبلاگ هایی که دنبال می کنم ...

سپاس از دست اندرکاران ... :)

  • ۲۵ خرداد ۹۴ ، ۲۳:۵۲
  • یک خبرنگار ...

کوچ 10 هزار وب نویس بلاگفایی به بلاگ بیان ...

خبری که صبح روز 18 خرداد ماه در قالب پُستی با عنوان پاسخ به سوالات کاربران بلاگفا در بخش راهنمای آن اعلام شد ...

کاملا قابل پیش بینی بود که بلاگفا با مشکلی که براش پیش اومد هم محبوبیتش رو از دست بده هم رتبه و تعداد قابل توجهی از کاربرانش رو ...

دقیقا همون روز بلاگفا هم پُست جدیدی گذاشت با عنوان مشکل سایت چیست و ما برای حل آن چه کردیم  ...

همین مقدار دسترسی به مدیریت و پُستی که گذاشت، درسته که گام خوبی بود ولی همچنان خبری از خبر خوب و امیدوار کننده در اون پُست نبود ...

هر چه بلاگفا ناامید کننده بود، بلاگ بیان امیدوارانه اطلاع رسانی کرد: 

از راه اندازی مجدد ابزار مهاجرت از بلاگفا پس از رفع مشکل فعلی گرفته تا امکان اطلاع از وبلاگ‌ های به‌ روز شده دوستان که به احتمال زیاد از فردا عمومی خواهد شد ...

منتظر بازگشت بلاگفای عزیز هستیم ...

امکانات جدید بلاگ بیان رو هم به فال نیک می گیریم ...

اینو - به طور اتفاقی - تو یکی از وبلاگ های بیان خوندم:

"سلام 

من تازه اومدم تو سایت بلاگ

خیلی ناراحتم از قطع شدن بلاگفا 

و ناراحت از خونسردی اقای شیرازی و اینکه هیچ ارزشی برای کاربرانشون قائل نیستن

من بدون نوشتن میمیرم

تا الان صبر کردم ولی دیگه طاقت ندارم

ناراحتم از اینکه نمیتونم دوستانم رو پیدا کنم

تا وقتی که بلاگفا درست بشه اینجا هستم " ...

خُب می بینید که در چنین نوشته هایی هم ناراحتی و دلخوری هست هم امید ...

هم عشق به نوشتن هست، هم کوچ، هم وفاداری ...

امید که سرویس های وبلاگ دهی قدر کاربران شون رو بدونند ...

بعد نوشت:

اینم توییتی که علیرضا شیرازی، مدیر سایت بلاگفا منتشر کرد:

مورد دیگه اینکه؛

تا این لحظه - عصر شنبه ...

از امکان اطلاع از وبلاگ‌ های به‌ روز شده دوستان خبری نشد ! ... :|

امان از وعده وعید ...

و دیگه اینکه؛ 

یکی از دوستان بلاگفایی - امروز صبح - کامنتی نوشتند که به علت مغایرت با قوانین وب امکان نمایش نداشت ...

بارها گفتم: کامنت های ناشناس و نامفهوم نمایش داده نمیشه ...

حتی اگر بهترین و مرتبط ترین کامنت ها باشه ...

دوست عزیز ما کامنتش رو اگر دوباره ارسال کنه درباره اش حرف دارم ...

  • ۲۲ خرداد ۹۴ ، ۱۸:۴۸
  • یک خبرنگار ...

پی نوشت:

خُب پس دسترسی به بلاگفا؛ 

شاید وقتی دیگر ... !

  • ۰۵ خرداد ۹۴ ، ۲۰:۴۷
  • یک خبرنگار ...

اهدایی توسط یکی از دوستان ... :))

پی نوشت:

واقعا واقعا ! ... :)

سپاس از ایشون و همه کامنت نویسان محترم ...

  • ۲۸ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۸:۱۹
  • یک خبرنگار ...
سوژه نگار

صرفا جهت اطلاع:
دامنه ir رو بنا به دلایلی تمدید نکردم!
بنابراین و طبق مقررات سامانه‌ ایرنیک،
اسم و دامنه بعد از آزادسازی توسط دیگری راه اندازی شد!
پس soozhenegar.ir دیگه متعلق به من نیست ..

طبقه بندی موضوعی