کاکتوس
يكشنبه, ۵ بهمن ۱۳۹۳، ۱۲:۱۲ ق.ظ
"روزی مردی از خدا دو چیز خواست:
یک گُل و یک پروانه ...
اما چیزی که به دست آورد؛ یک کاکتوس بود و یک کرم ... !
غمگین شد و با خود اندیشید:
شاید خداوند مرا دوست ندارد که به خواسته ام توجهی نکرد ...
چند روز گذشت ...
از آن کاکتوس پُر از خار گُلی زیبا رویید و آن کرم هم تبدیل به پروانه ای زیبا شد ...
اگر آرزویی از خدا طلب کردیم و چیز دیگری دریافت کردیم به او اعتماد کنیم ...
خارهای امروز گُل های فردا هستند" ...
- ۹۳/۱۱/۰۵