"شاید فردایی نباشه" ... (+)
- ۲۸ اسفند ۹۳ ، ۰۱:۲۸
پی نوشت:
چهارشنبه سوری قدیم؛ کمی تفریح و آتش بازی بود؛ جیغ و شادی و تموم ...
نه مثل سال های اخیر که ماهیتش به چهارشنبه سوزی تغییر کرده ... (+)
همه روزها متعلق به شهداست ... (+)
شهدا را یاد کنیم حتی با یک صلوات:
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ ...
پی نوشت:
سپاس از دوستی که عکس نوشته رو برامون ارسال کردند ...
بارها تصمیم داشتم درباره سکوتِ آدم ها بنویسم ...
و دیدگاه های مختلف در این مورد رو بدونم ...
سکوت معانی متفاوتی داره ...
و این معنی در زمان و مکان و افراد مختلف فرق می کنه ...
من معتقدم خداوند آدم ها رو برای سکوت خلق نکرده ...
البته منظورم دَم فروبستن به وقتِ گفتن نیست ...
هر چیزی جایگاهِ خودش رو داره ...
و سکوت هم به وقتش مزایای زیادی داره ...
مثل سکوت برای تفکر که لازمه زندگی هست ...
اما سکوتِ طولانی آدم ها به نظر من تلخ و آزاردهنده است ...
"از گنهِ دم به دمم آتش طوفنده شدم ...
هم شدم از توبه خجل، هم زِ تو شرمنده شدم ...
صاحب من، خالق من، داور من، یاور من ...
حیف تو را داشتم و غیرِ تو را بنده شدم" ...
تشکر از دوست ... (+)
پی نوشت:
خدایا؛
ریال هایِ مملکت رو زیاد بگردان ... !
تومن ها رو فاکتور بگیر ... !
میلیون و میلیاردها رو ریشه کن بفرما ! ... (+)
"هر دم به ضریح بی نشانت ای ماه ...
بسته ست دخیل قلبِ من با هر آه ...
عمری ست تپش های دلم می گوید:
یا فاطمه اشفعی لنا عندالله" ... (+)
یکی از دوستان - دیشب - توی وایبر برام نوشت:
اینو بخون:
"ترک تحصیل دانش آموز معروف به «شیب، بام» پس از انتشار ویدئو ...
ماجرا از یک سؤال آغاز شد: چرا در شمال ایران بام خانه ها را شیب دار میسازند ... ؟!
و دانشآموز تحت شرایطی که شاید بسیاری از ما آن را تجربه کردهایم نتوانست به این پرسشِ آموزگار به خوبی پاسخ دهد و این شد سوژه ی خنده ی بسیاری از ما ...
غافل از اینکه این تمسخر و خنده شاید بازی کردن با سرنوشت یک کودک باشد ...
آری ... ! آن دانشآموز که از قضا گویا شاگرد خوبی هم بود پس از انتشار گسترده ی این ویدئو ترک تحصیل کرد ...
و شاید همه ما، مائی که به این کودک خندیدیم در این ترک تحصیل نقش داشته باشیم ...
با یک سرچ ساده ی کلمه ی «شیب یا بام» میشود این ویدئو را در یوتیوب دید ...
حالا هفتهنامه ی نیمکت با این دانشآموز سابق که ترک تحصیل کرده گفتوگو کرده است ...
چند نفر از ما ویدئوی این دانشآموز را دست به دست چرخاندیم ... ؟
چند نفر از ما به این دانشآموز خندیدیم ؟" ...
به احتمال خیلی زیاد اکثر شما می دونید این مطلب از کدوم دانش آموز حرف میزنه ... !؟
جالب اینجاست که نشریه نیمکت این مصاحبه اختصاصی رو هنوز منتشر نکرده ...
احتمالا شنبه آینده منتشر میشه ...
و چه تبلیغی شد برای این دو هفته نامه خبری آموزشی ... (+)
و جالب تر اینکه این مصاحبه باعث شد آمار دانلود، بلوتوث و اشتراک گذاری این ویدئو - دوباره - بالا بره ... !
راستش من - خودم - هیچ وقت این فیلم رو به چشم تمسخر نگاه نکردم ... !
همون موقع و هربار که تصویر این پسربچه رو دیدم؛ به معصومیتش لبخند زدم و یاد برخی همکلاسی های شیطون خودم افتادم که - فقط - موقع درس پس دادن به معلم، مظلوم می شدند! ... :)
اما قبول دارم که تصویربردار و اونی که - اولین بار - این فیلم موبایلی رو منتشر کرده کار درستی انجام نداده ...
درسته امروزه ما زیر بمباران خبر، جوک، عکس و فیلم زندگی می کنیم ...
اما قرار نیست خودمون هم در این بمباران سهیم باشیم ...
درست نیست هر کی هر چی دید، فیلم بگیره و به اشتراک بذاره ... !
در نامعقول بودن این عمل شکی نیست ...
در این مورد خاص هم - اما - بعید به نظر میرسه که - فقط - انتشار میلیونی این ویدئو باعث ترک تحصیل این دانش آموز شده باشه ... !
با این حال آسیب های روحی و روانی وارد شده به این نوجوان رو نمیشه نادیده گرفت ...
و چه فراوان داشتیم و داریم و خواهیم داشت از این موارد ناخوشایند ...
و چه دل ها که شکسته شد ...
چه آبروها که ریخته شد ...
چه امیدها که بر باد رفت ...
چه زندگی ها که برچیده شد ...
گرچه نمیشه امید چندانی به بهبود این اوضاع داشت ... !
چون "خانه از پای بست ویران است" ...
از این نظر که فرهنگ صحیح استفاده از تلفن همراه، شبکه های اجتماعی و ... از ابتدا و به مرور آموزش داده نشد ...
جدی گرفته نشد و برای همین رعایت نمیشه ... !
اما اگر همه بخواهند و عزم ملی و اراده باشه، میشه جلوی خیلی خسارت ها رو گرفت ...
بعدنوشت:
ویدئویی که سه سال پیش در شبکه نت ایران بارگذاری شده بود ... (+)
توسط: شفیع فیروزبخش ...
با این توضیح: "بیژن - شیب بام
آقا بیژن موقع جواب دادن به سئوال معلم دستپاچه می شه و نمی تونه خوب جواب بده، معلمش خودم بودم ...
بیژن دانش آموز فوق العاده زرنگیه ولی موقع جواب دادن به سئوالات شفاهی کمی دست و پاشو گم می کنه" ...
رسول اکرم (ص):
"هر گاه فردى از شما دوست داشت که با پروردگارش سخن بگوید ...
قرآن بخواند" ...
دوستانِ خوبم ...
در صورت تمایل برای شرکت در ختمِ قرآن دهه اول فاطمیه به فرکانس وحی مراجعه کنید ... (+)
پ.ن:
تشکر از دوستِ عزیزی که این عکس نوشته رو به سوژه نگار هدیه و پیشنهاد کردند ...
اینم شرحِ ما بر این تصویر:
"برای آغازِ دوستی؛ یک سلام و یک لبخند ...
و برای ادامه اش؛
یک عمر صداقت و محبت لازم است" ... (+)
پی نوشت:
برداشتِ شما رو از این تصویر نمی دونم ... ؟!
من - اما - ناخودآگاه صندلی بازی برام تداعی شد! ... (+)