🎈🌸🎈
«پُر نقش تر از فرش دلم بافته ای نیست
از بس که گره زد به گره حوصله ها را» ...
🎈🌸🎈
- ۱۰ شهریور ۰۳ ، ۲۳:۲۶
🎈🌸🎈
«پُر نقش تر از فرش دلم بافته ای نیست
از بس که گره زد به گره حوصله ها را» ...
🎈🌸🎈
🔷🔶🔹🔸
«اگرچه نزد شما تشنه سخن بودم ...
کسی که حرف دلش را نگفت، من بودم ...
غریب بودم و گشتم غریب تر، اما ...
دلم خوش است که در غربت وطن بودم» ...
🔷🔶🔹🔸
"دارم تظاهر می کنم که بُردبارم ...
هرچند تاب روزگارم را ندارم ...
شاید لجاجت با خودم باشد، غمی نیست ...
من هم یکی از جرم های روزگارم ...
من هم به مصداق بنی آدم ببخشید ...
گاهی خودم را ز شمایان می شمارم ...
حس می کنم وقتی که غمگینید باید ...
با ابر شعرم بغض هاتان را ببارم ...
حتی خودم وقتی که از خود خسته هستم ...
سر روی حس شانه هاتان می گذارم ...
فهمیده ام منها شدن تفهیم جمع است ...
تنهایی جمع شما را می نگارم ...
شاید همین دل باوری ها شاعرم کرد ...
شاید به وهم باورم امیدوارم ...
هر قطره ی دلکنده از قندیل، روزی ...
می فهمدم ، وقتی ببیند آبشارم" ...