سوژه نگار

خبری - تحلیلی

سوژه نگار

خبری - تحلیلی

سلام خوش آمدید

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حسین قندی» ثبت شده است

"از الف اول امیدی از برایت ای معلم" ...

معلم ها از تأثیرگذارترین آدم های زندگی ما هستند ...

و خدا رو شُکر که معلمان و اساتید دوران تحصیل من از بهترین ها بودند و همیشه در ذهنم ماندگار و قابل احترامند ... (+)

تصویر خیلی هاشون از ذهنم رفته ولی یاد و نامشون برام تازه و فراموش نشدنی هست ...

بهار امسال که اومد دو تا از بهترین هاشون به دیار باقی رفتند ...

معلم خوب و دوست داشتنی کلاس دومِ دبستانم؛ سیما ارض پیما که - فروردین امسال - بر اثر بیماری سرطان درگذشت ... :(

از خانوم ارض پیما چهره و صورتِ خندانش یادم هست و بوسه های گرم و دستانِ نوازشگرش ...

شاید باورتون نشه ولی ورود و خروج ما از کلاس - بیشتر اوقات - با بوسیدن همراه بود و لبخند پُرمهرش ...

شاید برای این بود که اغلب، معلم کلاس اولشون رو خیلی دوست دارند و من معلم کلاس دومم رو ... 

و شاید نمراتِ بیست من - اول و بیشتر - به خاطر او بود ...

روحش شاد ...

و استاد حسین قندی هم که پیش از این مفصل درباره شون نوشتم ...

سوم اردیبهشت امسال - 17 روز پس از سکته مغزی از دنیا رفت ... (+)

یکی چند تا از مهم ترین کلاس های روزنامه نگاری رو باهاشون داشتیم و بهترین درس ها و فنون این دانش رو بی دریغ به ما یاد داد ...

خدا رحمتش کنه ...

معلمان شاخص و و اساتید برجسته دیگری هم هستند که خاطرات زیادی ازشون دارم ... 

امیدوارم هر جا هستند خوب و خوش و تندرست باشند ... 

فعلا یادی می کنم از دو معلم ماندگار ...

صدیقه محمدی فشتمی  ...

معلم ادبیات دوم راهنمایی من که خانومی جوان و با انگیزه بود ...

ایشون در زمینه شکوفایی استعداد نوشتن و معرفی شعر و داستان، خیلی به ما کمک کرد ...

یادم میاد برای رفتن به کلاسش لحظه شماری می کردم ...

انشاء رو باید سر کلاس می نوشتیم و هر کی دوست داشت همون جا می خوند و بقیه نقد می کردند ...

ویژگی که یاد ایشون رو درخاطرم زنده نگه داشت، این بود که موضوع انشاء رو که اعلام می کرد، خودش هم همراه ما می نوشت ...

و بعد از اینکه ما انشاهامون رو می خوندیم و درباره اش حرف می زدیم، با صدای قشنگش مطلبش رو می خوند ...

و چقدر نوشته هاش برای من جذاب و آموزنده بود ...

تمامِ روز انشای خانوم معلم رو توی ذهنم مرور می کردم ... 

یادش گرامی ... 

معلم بعدی هم کامران احمدپور ...

معلم انگلیسی دوم دبیرستان ما بود که فقط سه ماه به ما درس داد و بعد که فوق لیسانس قبول شده بود، به تهران رفت ...

از کلاس ایشون هم - خیلی زیاد - در زمینه شیوه های نوین آموزش زبان خارجه ...

و ادامه تحصیل و بررسی اخبار و مسائل روز جامعه خاطره دارم ...

خدا حفظش کنه ...

هر چه از معلم و استاد بنویسیم کمه ...

چون هر چه آموختیم از مهرورزی معلم ها و اساتید ما بود ...

از کوتاهی ها و کاستی های برخی از معلمان هم میشه نوشت که خوب و بد و موفق و ناموفق در هر قشر و شغلی هست ...

اما بمونه در روزهایی جُز این روز و هفته که این روزها برای پاسداشتِ مقام معلم هست ...

این روز بر تمام معلمان فرهیخته این مرز و بوم مبارک ... :)

به یاد استاد شهید مرتضی مطهری که به واقع متفکری بزرگ بود و هنوز هم مرور اندیشه های نابش راهگشا و قابل تأمل هست ...

راهش پررهرو باد ...

  • ۱۲ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۰:۰۰
  • یک خبرنگار ...

تمام این تیترها تقدیم شما ...

استادِ تیتر ایران ... (+)

استادِ شیک پوش ما ...

امروز ( 5 اردیبهشت 94 ) شاگردانِ شما سنگ تمام گذاشتند ...

چه آنها که به بدرقه شما آمدند ... (+)

چه آنها که برای شما نوشتند ... (++)

و چه آنها که برای شما گریستند ... 

و دوستانِ شما نیز ... (++++)

این پُست مخاطب خاص دارد ... (+)

او که با فراموشی رفت اما هیچ وقت فراموش نخواهد نشد ... 

تقدیم به زنده یاد استاد قندی:

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
  • ۰۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۳:۰۴
  • یک خبرنگار ...

 نیمه پاییز سال 1390 بود که با خبر شدیم ...

از بیماری استاد قندی ...

به شوخی بیشتر شبیه بود تا خبر ... 

پیامکی که از بیماری تلخ فراموشی اش خبر می داد ... !

چطور ممکن بود انسانی سرریز از آمار و اخبار ایران و جهان این همه اطلاعات رو فراموش کنه ... ؟!

اما خبر اون قدر موثق بود که حتی تکذیب نشد ...

درست مثل خبر سکته مغزی و به کُما رفتنش در ماه قبل ... (+)

و خبری که بعد از ظهر امروز تو یکی از گروه های خبری تلگرام خوندم:

"نیستی و خانه تاریک شده است ...

جهان تاریک شده است ...

حسین قندی درگذشت" ...

ناخودآگاه یاد تکه کلامش افتادم:

"می باشد اشتباه است ... 

است درست است" ... 

این جمله رو در چند جای جزوه اصول روزنامه نگاریم با شکلک های مختلف نوشته بودم، هر بار که استاد تکرار می کرد ...

یادش بخیر و خدا رحمتش کنه ... (+)

آهان اینم بنویسم؛ 

برای یادگاری از نام و یاد ایشون که استادی خوشرو و سرزنده بود برای ما ...

متنی که سایر اساتید ما در واکنش به خبر بیماری "استاد تیتر مطبوعات ایران" نوشته بودند ...

و مهم تر از اون تیتری بود که تلخی اش همیشه در کام ما روزنامه نگاران دانشگاه علامه طباطبایی (ره) موند ... 

یک خبر با دو تیتر: قندی دیگر تیتر نمی زند / همیشه همراه هم می مانیم ...

"این یک تیتر است؛ ضربه ای یا موجی، فرقی نمی کند: " قندی دیگر تیتر نمی زند " ...

سال ها تیتر زد، اما خودش موضوع تیتر این نوشتار تلخ است ... 

امروز همراهان دیرین اش برآنند تا بگویند: ترا فراموش نمی کنیم ...

قندی ما با بیماری تلخ و مشکوک به "فراموشی" دست و پنجه نرم می کند و ما دست او را هرگز رها نمی کنیم ...

قندی آن قدر نوشت و تیتر زد تا در فضای روزنامه نگاری ما رشد کند و ببالد. 

مثل قند می نوشت و روزنامه نگاری می کرد. نفس می کشید و جا برای تنفس روزنامه نگاری این مرز و بوم می گشود.

آموختن و آموزش دغدغه همیشگی او بود.

بسیاری در دانشکده ها و در کلاس های پربارش روزنامه نگار شدند، آموختند و برخی از همان ها درصدر نشسته اند و پایه های روزنامه نگاری را نگه داشته اند.

تألیفات ماندگار و کاربردی او در روزنامه نگاری در کنار اثرگذاری اش در بسیاری از روزنامه ها و مجلات، از کیهان هوایی گرفته تا روزنامه های ابرار، اخبار، جامعه، توس، انتخاب و جام جم از او یک روزنامه نگار چند وجهی ساخت" ... (+)

روحش شاد ... 

  • ۰۳ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۰:۱۳
  • یک خبرنگار ...
سوژه نگار

صرفا جهت اطلاع:
دامنه ir رو بنا به دلایلی تمدید نکردم!
بنابراین و طبق مقررات سامانه‌ ایرنیک،
اسم و دامنه بعد از آزادسازی توسط دیگری راه اندازی شد!
پس soozhenegar.ir دیگه متعلق به من نیست ..

طبقه بندی موضوعی