لکنت
شنبه, ۱۶ خرداد ۱۳۹۴، ۱۲:۴۰ ق.ظ
"هستم که می نویسم، بودن به جُز زبان نیست ...
هر کس نمی نویسد انگار در جهان نیست ...
من آمدم به دنیا، دنیا به من نیامد ...
من در میان اویم، اویی در این میان نیست ...
آتش زدم به بودن تا گُر بگیرم از تن ...
حرفی ست مانده در من، میسوزد و دهان نیست ...
لکنت گرفته شاید، پس من چگونه باید ...
بنویسمش به کاغذ، شعری که در زبان نیست " ... (+)
جعفری آذرمانی ...
- ۹۴/۰۳/۱۶