سوژه نگار

خبری - تحلیلی

سوژه نگار

خبری - تحلیلی

سلام خوش آمدید

زاک

دوشنبه, ۱۶ شهریور ۱۳۹۴، ۱۱:۲۵ ب.ظ

پی نوشت:

ترجمه اش با شما ... ؟!

ببینم کی میتونه از این عکس نوشته سر در بیاره ؟! ... :)

بعد نوشت:

خوب بود ...

آفرین به همه شما ... :)

الان ترجمه اش رو براتون می نویسم ...

اول اینکه این عکس نوشته به لهجه رشتی هست ...

که در دسته بندی گویش گیلکی قرار می گیره ... (+)

البته هر شهر و دیار و بخش و روستای گیلان لهجه خاص خودش رو داره ...

طوری که شاید حتی برخی اصطلاحات همدیگر رو متوجه نشند ... (+)

مثلا همین دو جمله به زبان مادری ما – شرق گیلان – یه جور دیگه ادا میشه ...

بگذریم ...

خُب اول لغاتِ به کار رفته رو براتون معنی کنم ! ... :)

بوخور که همون بخور هست ...

خاش یعنی استخوان ...

خاشِ جان یعنی لاغر و استخونی، نحیف و مردنی و لاجون ... !

یه جور اصطلاحه ...

تی خاشِ جان یعنی جسم استخوانی تو ... !

داره نازش میده و الّا جوجه ها که از نظر جسمی فرقی ندارند ظاهرا ... !

من بیمیرم هم که معلومه ...

برسیم به اون جوجه که داره از غصه می میره ! ... :))

اون بیچاره با خودش فکر می کنه ما دو تا که مثل هم هستیم چرا فقط به اون غذا میده تازه نازش هم می کنه ... !

لابد من بچه اش نیستم ... !

و این ضرب المثل گیلکی به یادش میاد که "امه پِئر زنه زاکیم" ... ؟!

یعنی ما بچه زن بابایی ام دیگه ... !؟

این ضرب المثل هم در مواقعی که فرد در موقعیت تبعیض قرار می گیره به کار برده میشه ...

زاکان یا جاقالان یعنی فرزندان و بچه ها هم که معمولا توهم تبعیض دارند و اغلب فکر می کنند پدر و مادرها به بقیه بیشتر می رسند و ...

البته که این ضرب المثل خیلی مصادیق دیگه هم داره که بماند ...

ممنونم از شما دوستان خوبم ...

جواب ها و برداشت های شما خیلی جالب بود! ... :)

  • ۹۴/۰۶/۱۶
  • یک خبرنگار ...

گیلان

نظرات (۱۹)

  • میثم نجفی کندج
  • دارم روش کار می کنم :-)
    پاسخ:

    ببینیم به چه نتیجه ای رسیدید؟! ... :)

    - بخور جون بگیری عزیزم!
    + خو میدونم ما بوقیم! ( ما هویجیم! ما چقندریم!)
    مفهوم رو رسوندم فقط :دی
    پاسخ:

    اصلا فکر نمی کردم بتونید به این سرعت مفهومش رو بگید ... !!؟؟

    مگر اینکه فامیل ، دوست یا همنشین گیلانی داشته باشید !! ... :)

    سلام 
    سخته 
    من گیلکی نمیفهمم
    پاسخ:
    سلام،
    بله خُب ...
    پس بعد نوشت ما رو بخونید ...
  • میثم نجفی کندج
  • تا اینجا فهمیدم مادره قربون صدقه اون جوجه چپیه میره و بیشتر اونو دوست داره :-)) 
    سمت راستی داره میگه ما اینجا برگ چغندریم؟ آیا؟ :-|
    پاسخ:
    ... :)
    بله ...
    شما هم از نظر مفهومی درست نوشتید ...
    با لهجه نوشته شده؟نه؟
    اما من همین جوری ترجمه میکنم
    مامان:بخور عزیزم گوشت بشه به تنت:))
    بچه بقلی:الان من اینجا چیم!!!!
    خخخ
    پاسخ:
    بله ...
    آفرین! ... :)
    شما باید مشهدی باشید ...
    درسته ... ؟
    همین که متوجه مفهوم جمله شدید خیلی خوبه! ... :)
  • پرواز اندیشه ها
  • سلام. 
    عجب پستی. 
    و اما این جا باید از ترجمه حدسی استفاده کرد. 
    سمت چپی مادر داره قربون صدقه بچه میره و میگه بخور برات خوبه :)
    بچه سمت راستی میگه عجب نامادریه این (نقل به مضمون کردم، همین جا بگم که فردا مجبور نشم نامه عذر خواهی بنویسم برا جوجه)
    😁🙌😁🙌
    پاسخ:
    سلام،
    ... :)
    درست حدس زدید ...
    احسنت ...
    نامادری رو فقط شما تشخیص دادی تو کلمات ... 
    البته زن بابا درست تره! ... :))
  • پرواز اندیشه ها
  • این کامنت هم به یاد شانزدهم شهریور ماه سال یکهزار و سیصد و پنجاه و دو: روز واقعه: حماسه شش تایی ها! :)

    ظهر روز جمعه 16 شهریور 1352 در چنین روزی، دو تیم پرسپولیس و استقلال (تاج) تهران، برای دوازدهمین بار رودروی یکدیگر قرار گرفتند، دیداری که در انتها با برد 6-0 پرسپولیس به پایان رسید تا تبدیل به یکی از تاریخی ترین و مرموزترین بازیهای فوتبال ایران شده باشد.

    بازی از سری رقابتهای لیگ سراسری کشور که در آن زمان معروف به جام تخت جمشید بود صورت گرفت و دو تیم در شرایطی مقابل هم قرار گرفتند که سر دو بر روی نیمکت خود سرمربیان خارجی داشتند.

    در تیم استقلال زدراکو رایکوف یکی از بهترین مربیان تاریخ فوتبال ایران بر روی نیمکت قرار داشت و در تیم پرسپولیس نیز آلن راجرز انگلیسی سرمربی بود، نکته جالب برای سرخپوشان این بود که راجرز بعد از یک مرخصی 40 روزی شب قبل از بازی وارد ایران شده بود و در مدت زمان نبودن وی، پرسپولیسیها تحت نظر همایون بهزادی بازیکن محبوب پرسپولیس که خودش ستاره این بازی معروف شد تمرین می کردند.

    این بازی در مقابل دیدگان 60 هزار هوادار دو تیم انجام شد و قضاوت آن بر عهده پترچیانو از رومانی بود.

    گلهای پرسپولیس را در این دیدار حسین کلانی (32)، ایرج سلیمانی (45و 56) و همایون بهزادی (50، 86 و 90) به ثمر رساندند، بهزادی با این سه گل تبدیل به اولین بازیکنی شد که در تاریخ دیدارهای دو تیم موفق به هتریک کردن شده است، ایمون زاید لیبیایی مهاجم سابق سرخپوشان نیز بعد از آن هتریک معروف در دیدار 3-2 سال 1390، دومین بازیکنی شد که موفق به زدن سه گل در دربی تهران شده است.

    دروازه بانان استقلال در این بازی معروف منصور رشیدی و زنده یاد ناصر حجازی بودند که هر کدام به ترتیب 4 و 2 گل را از مهاجمین پرسپولیس دریافت کردند.

    اما بدون شک مرموزترین و عجیب ترین نکته مربوط به این رخدا، فیلم این مسابقه است که هنوز هم بعد از گذشت 41 سال، اطلاعات دقیقی از نحوه از بین رفتن آن در دست نیست.

    گروهی اعتقاد دارند که بعد از شکست سنگین استقلال در آن بازی، کارگردان تلویزیونی صداوسیمای وقت ایران در آن زمان دستور به از بین بردن فیلم بازی را داده است و گروهی دیگر معتقدند که با توجه به همزمان بودن این بازی با رقابتهای جهانی کشتی که از اهمیت بسیار زیادی برخوردار بود و در استادیوم آزادی در حال برگزاری بود، هیچ دوربین تلویزیونی در استادیوم حاضر نبوده است و این بازی از لنز هیچ دوربینی ظبط نشده است.

    در هر صورت 41 سال پیش در چنین روزی تاریخی ترین و عجیب ترین نتیجه تاریخ فوتبال ایران در بازی دو تیم رقیب تهرانی رقم خورد تا بعد از گذشت 4 دهه، هنوز هم صحبتها راجع به آن گرم و جذاب باشد.

    پاسخ:
    ممنون مهندس ...
    از یادآوری این رویداد تاریخی شیرین ... :))

    + آخ آخ ... !
    چه مرموز و مشکوک و عجیب بود ... :/
    و چه حیف شد که فیلمی نمونده ... !؟
    ولی حافظه تاریخی ملت که فراموش نکرده اون حماسه ی زیبای شش تایی ها رو! ... :)
    سلام جان خاخر
    زاک میشه بچه؟
    یا نکنه میشه پسر؟درسته؟
    فرق بین دختر و پسر؟:-P
    وای ما شمالیا چقد تفاوت داره زبان ما با هم؟؟!!!
    الان وبتون خوبه...
    اخ امده بودم یه جوردیگه بود پست هاتون... :-(
    پاسخ:
    سلام سمیه جان ...
    بله ...
    زاک یعنی فرزند، بچه ...
    دختر و پسر هم تو گیلکی لغات مختلفی داره ...

    خیلی متفاوته گویش شمالی ها با هم ...
    در عین حال جذاب و شیرین هست ...

    + اون قالب کرکره ای بود!! ... :))
    موقتی گذاشتم که کمی دسترسی به مطالب قبلی آسون تر باشه ...
    وقتی که من کمتر تو وبلاگ هستم ...
    اون قدر که کامنت های اعتراض و انتقاد خصوصی اومد ، زود تغییرش دادم ...
    عمه یا مادر 
    میزنه میمیرم 
    بخور ببینم اگر میزد اول  من میمردم 
    پاسخ:
    ... :))
    یه جورایی نزدیک شده بودید ...
    البته زدنی در کار نبود!! ... :)
    سوژه نگار جون این عکس زبان حال ماست!!
    پاسخ:
    بله ...
    تعابیر مختلفی داره این پُست ...
    فقط به ترجمه پرداختیم ...
    اونم البته ممکنه تفسیر های دیگه هم داشته باشه ...
    ادبیات هست و هزار تمثیل و استعاره ...
  • پرواز اندیشه ها
  • سلام
    این جور که شما حساسش کردید، لابد میخواید جایزه هم بدید :)
    فقط امیدوارم جایزش مجازی نباشه :)
    آدرس رو براتون بفرستم یا می فرستید به همون آدرس خدمات کشاورزی (تو سایتمون هست)
    هرجور راحتید، برای من مهم رسیدن جایزه هست
    ممنون از وبلاگ خوبتون
    پاسخ:
    سلام،
    وااای ... !
    یا خدا ... !
    تا خرج رو دستم نذاشتید ... :))
    الان کامنت ها رو نمایش میدم! ... :)
    وای این لهجه کجاست اینقدر سخته
    من یکی در میون فهمیدم ولی نمیتونم سر همش کنم
    پاسخ:
    گیلکی ...
    ئه ... !
    شما که ظاهرا آشنایی داشتید ... ؟!
    این قدر سخت بود!؟ ... :)
    ندومبه
    پاسخ:
    شما مازندرانی بدومبه؟! ... :))
    یعنی فقط مازندرانی می دونید؟ ... :)
    سلام 
    :))
    فکر کنم زاک به گیلکی میشه پسر و زاکان دختر!
    مادره داره به دختره غذا میده و جوجه ی مذکر حسودیش شده! :))

    +کلش آف کلنز هم که :||
    خدا روشکر تو گوشی ندارمش و تمایلی به بازیش هم ندارم...
    امیدوارم معتادین به این بازی هم هرچه زودتر به آغوشِ گرمِ خونواده و جامعه برگردن!
    پاسخ:
    سلام،
    ... :))
    نه ... !!
    اصلا این فکر رو نکن! ... :)
    زاک یعنی بچه ...
    زاکان یعنی بچه ها ...
    درباره تبعیض بین پسر و دختر هم این که شما نوشتی - از من می شنوی - یک در هزار ممکنه اتفاق بیفته ... !
    آخه بیشتر مواقع ما دخترا مثل این جوجه سمت راستی هستیم واسه مامان ها! ... :))
    بس که اغلب مادران شمالی پسر دوستند! ... :)

    + درباره ی بازی های آنلاین هم که الی ماشاءالله ...
    تا دلت بخواد معتاد داریم ...
    اینم یه جورش ...
    سلام، 
    این جوحه ها حالا بچه های همون مادرن؟ 
    بنظر دو جور پرنده باشن، 
    پاسخ:
    سلام،
    نمی دونم ... !
    آره ... !
    انگار فرق می کنند ... :)
  • پرواز اندیشه ها
  • سلام.
    برندگان رو کی اعلام می کنید ؟ 😀👍
    پاسخ:
    سلام،
    همه برنده شدید دیگه!! ... :)
    تجلیل و تقدیر و تشویق هم به عمل آوردیم از شما در بعد نوشت ... :))
    سلام 
    مام هویجیم
    پاسخ:
    سلام،
    دور از جون ...
    من دیر رسیدم به تحلیلم نمی رسم:))
    پاسخ:
    اشکال نداره ...
    می نوشتی حالا! ... :)
    البته 
    شما گیلکی تون خوبه! ... :))
    سعی میکنم بدون تحت تاثیر بودن جواب بگم:)))

    مادره که داره قربون صدقه جوجه اولی میره که بخوره
    جوجه دومی میگه مامان اصلی من کیه؟

    میدونم ربطی نداشت.:)))
    پاسخ:
    ... :))
    خوب بود ...
    سوژه نگار

    صرفا جهت اطلاع:
    دامنه ir رو بنا به دلایلی تمدید نکردم!
    بنابراین و طبق مقررات سامانه‌ ایرنیک،
    اسم و دامنه بعد از آزادسازی توسط دیگری راه اندازی شد!
    پس soozhenegar.ir دیگه متعلق به من نیست ..

    طبقه بندی موضوعی