سوژه نگار

خبری - تحلیلی

سوژه نگار

خبری - تحلیلی

سلام خوش آمدید

چه زود 6 روز از شهریور گذشت ... ؟!

خیلی از این ماه خوشم میاد ...

از همون روز اولش بوی ماه مهر میده! ... :)

نه اینکه سال هاست از درس و کلاس و امتحان به دور هستم؛ شمارش معکوس رسیدن به پاییز رو دوست دارم ! ... :))

شهریورِ شمال خیلی زیباست ...

آسمونش اغلب ابری، هوای خنک و بارانی ...

اولین روز شهریور ماه یعنی یکشنبه پیش مطلبی نوشتم درباره افزایش تعداد پُست های کامنت بسته سوژه نگار ...

و به دنبالش افزایش انتقاد و اعتراضات برخی دوستان همراه ...

با توجه به کاهش روزافزون وقت برای وبلاگ نویسی و وب خوانی و نظر به انتقادات به حق دوستان، از شما خواسته بودم نظرتون رو درباره تغییر این شیوه اعلام کنید ...

اینکه موافقید قسمت نظرات بیشتر پُست ها باز باشه ولی پاسخ به کامنت ها محدود بشه ... ؟

به عبارتی - برای صرفه جویی در وقت - دیگه به نظرات پُست های فقط خواندنی جواب ندم ... ؟

در هفته ای که گذشت این تصمیم رو اجرا کردم تا بازخوردش رو ببینم ...

حتی تعداد بروزرسانی رو افزایش دادم ...

حدود 16 پُست در 6 روز ...

6 مطلب با هدف تبادل نظر پُست شده بود و 10 پُست – در واقع – فقط خواندنی بود ...

طبق تصمیم اعلام شده به کامنت های رسیده جواب ندادم ...

البته که کامنت های 5 تا از این پُست ها رو نشد که جواب ندم! ... :|

با جمع بندی نظرات خصوصی و عمومی این چند روز به این نتیجه رسیدم که اکثر دوستان شاید - در وهله اول - به پُست های کامنت بسته اعتراض داشته و دارند ولی بی پاسخ موندن کامنت ها رو هم نمی پسندن ...

ضمن اینکه اغلب قبول دارند که پاسخ به تمام کامنت ها وقت آزاد میخواد ...

پیشنهادهایی مطرح شد ...

 از جمله اینکه پست های کامنت بسته خیلی پشت سر هم نباشه ...

دوستان عزیز خواننده - در صورت تمایل - نظرشون رو با اشاره به پُست کامنت بسته تو هر پُستی که قسمت نظراتش باز هست، بنویسند ... 

کاری که قبل از این هم برخی همراهان انجام می دادند و من همیشه ممنون بوده و هستم ...

به این ترتیب جامعه آماری کوچک ما - باز هم - روال قبل رو پیشنهاد کرد ... !

بسیار سپاسگزارم از شما دوستان عزیز به خاطر حضور، همراهی، نظر و همفکری ...

همچنین تشکر ویژه از تعدادی از دوستان که حضور و نظرشون در تمام پُست های این چند روز مشهود و قابل تقدیر بود ... 

و دعای همیشگی: "خدایا چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار" ...

  • ۰۷ شهریور ۹۴ ، ۰۰:۵۷
  • یک خبرنگار ...

  • ۰۶ شهریور ۹۴ ، ۱۶:۵۳
  • یک خبرنگار ...

"تنها دو روز در سال هست که نمیتونی هیچ کاری بکنی‌ ...

یکی‌ دیروز و یکی‌ فردا" ...

  • ۰۶ شهریور ۹۴ ، ۱۰:۳۸
  • یک خبرنگار ...

کامنتام کو ؟! ... :|

روز میلاد آقا امام رضا (ع) به رسم ادب و عرض تبریک به وب های بسیاری از دوستان سر زدم ...

بعد عمری خواستیم صله رحم مجازی انجام داده باشیم ...

برای بیشتر از 20 تا از دوستان بلاگفایی که هنوز رگه هایی از حیات تو وبلاگ هاشون دیده می شد، کامنت تبریک نوشتم ...

تا شب میلاد که هیچ وبی در بلاگفا باز نمی شد ... !

دلیلش رو هم حملات DDOS به سرورهای سایت اعلام کرده بودند ... !

امروز که بهشون سر زدم ببینم هستند یا نه ... ؟!

اثری از کامنت های صمیمانه ما نبود ... !

دریغ از یک مورد ... !

کاشف به عمل اومد که اصلا کامنتی بهشون نرسیده ... !

همون داستانِ تکراری کامنت خوری ! ... :/

بلاگفای نامرد ... !

  • ۰۵ شهریور ۹۴ ، ۲۳:۴۱
  • یک خبرنگار ...

... 

  • ۰۵ شهریور ۹۴ ، ۱۵:۴۴
  • یک خبرنگار ...

"صد هزاران گُل شکفت و بانگ مرغی برنخاست ...

عندلیبان را چه پیش آمد هزاران را چه شد" ... ؟!

  • ۰۵ شهریور ۹۴ ، ۱۵:۳۶
  • یک خبرنگار ...

حضرت امام علی (ع):

"بی اعتنایی تو به کسی که به تو راغب است، کم سعادتی است ... 

و تمایل تو به کسی که به تو بی رغبت است، خواری نفس است" ... 

یعنی:

"به کسی که به تو علاقه ندارد، ابراز علاقه مکن" ... (+)

  • ۰۴ شهریور ۹۴ ، ۲۲:۴۵
  • یک خبرنگار ...

امام مهربان ...

ساده می نویسم: تولدت مبارک ... :)

  • ۰۴ شهریور ۹۴ ، ۱۲:۰۱
  • یک خبرنگار ...

السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا علیه السلام ...

"همیشه آخرین تصویرم از تو؛

غرقِ باران است" ... 

  • ۰۴ شهریور ۹۴ ، ۰۰:۲۲
  • یک خبرنگار ...

"تقاضای پرسپولیسی ها از فدراسیون فوتبال؛

بازی با استقلال رو بندازین جلوتر ببریمش طلسم نبردنمون بشکنه" ! ... :)

تازه می خواستیم این درخواست هواداران رو منتشر کنیم که 

شیر خفته پرسپولیس با فولادشکنی و گُل های مهندس طارمی از جا برخاست! ... :))

فولاد خوزستان 0 - پرسپولیس 2 ... (+)

این بُرد شیرین - در شب میلاد امام رئوف (ع) - رو تبریک میگم ...

تبرییییییییک ... :)

تبریک به خودم، تبریک به شما، تبریک به همه ! ... :))

شاید با ربط نوشت:

همه سرکار بودیم ... (+)

  • ۰۳ شهریور ۹۴ ، ۲۲:۵۴
  • یک خبرنگار ...

"من بودم و سکوت و حرم - صحن انقلاب -

تو بودی و نبود به جُز من کبوتری" ... 

  • ۰۳ شهریور ۹۴ ، ۰۰:۰۸
  • یک خبرنگار ...

"زنده باد رفاقت بی اجبار" ... !

  • ۰۲ شهریور ۹۴ ، ۲۲:۳۵
  • یک خبرنگار ...

وزیر اقتصاد پرداخت یارانه‌ ها را مصیبت عظمی برای دولت خواند ... (+)

"و تو چه می‌ دانی مصیبت عظمی چیست" ... ؟!

با تشکر از:

گزارش یک زبانشناس ...

  • ۰۲ شهریور ۹۴ ، ۱۰:۲۳
  • یک خبرنگار ...

"سخت است قلم باشی و دلتنگ نباشی ...

با تیغ مدارا کنی و سنگ نباشی ...

سخت است دلت را بتراشند و بخندی ...

هی با تو بجنگند و تو در جنگ نباشی ...

از درد دل شاعر عاشق بنویسی ...

با مردم صد رنگ هماهنگ نباشی ...

مانند قلم تکیه به یک پا کنی اما ...

هنگام رسیدن به خودت لنگ نباشی ...

سخت است بدانی و لب از لب نگشایی ...

سخت است خودت باشی و بی رنگ نباشی ...

وقتی که قلم داد به من حضرت استاد ...

می گفت : خدا خواسته دلتنگ نباشی" ...

از: نغمه مستشار نظامی ...

  • ۰۱ شهریور ۹۴ ، ۱۹:۲۶
  • یک خبرنگار ...

"اگر پزشک هستی دیگر متعلق به خودت نیستی؛

اگر متعلق به خودت هستی دیگر پزشک نیستی" ...

زنده یاد دکتر قریب ...

  • ۰۱ شهریور ۹۴ ، ۰۱:۳۶
  • یک خبرنگار ...

"هنوز که در باغ نظرات بسته است" ...

"چرا ی سری پستات نمیشه نظر داد ...

خب اجازه انتقاد بده دیگههههه" ...

"چرا کامنت دونی مطالب تعطیله" ؟! ... :\

"چرا بخش نظرات همش بسته است" ... ؟ 

"این کامنت های پست ها رو می بندید آدم می مونه چکار کنه بعضی مواقع ... !

باید دیده بانی بدیم ببینیم کی کامنت ها باز میشه نظر چند تا پست رو یکجا بدیم" ... :)

"چرا چند تا در میون نظرات فعاله" ... ؟

"چرا پست میذاری نظرات غیرفعاله" ... !

"باز کامنت دونی پستات بسته بود باز کامنت دونی بسته بود" ... ؟

"چرا ملت دقت نمی کنند از پست با کامنت بسته بدم میاد" ... دی :

"به نشانه اعتراض در مورد این مطلبی که قسمت نظراتش بسته است ...

تا اطلاع ثانوی نظری نمیدهم" ...

"چرا نظرات مطالب نخست بستن ... ؟!

خُب می خوایم اظهار فضل کنیم" ... !

اینها بخشی از اعتراضات و انتقادات دوستان درباره پُست های کامنت بسته سوژه نگار بود ...

خُب من همیشه توضیح دادم که؛

بعضی پُست ها read only هستند ...

یعنی گاهی برخی مطالب به نظرم فقط خواندنی میاد ... 

یه جور یادآوری از قبل یا یادگاری از این ایام برای بعد و ... 

برخی پُست ها همین طوری یهویی اند و بیشتر برای خوندن ...

امکان ارسال نظر برای برخی پُست ها رو غیرفعال می کنم که بیشتر بهشون فکر کنیم تا درباره اش بگوییم و بنویسیم ...

هم خودم و هم دیگران ...

علی رغم اینکه نظر مخاطبان و دوستان خیلی برام مهمه ...

البته هر کی هر جای این وب کامنت بنویسه مایه امتنان من هست ...

ضمن اینکه گاهی خودم وقت چندانی برای وب نویسی و وب خوانی ندارم ...

و کمتر تو وب های دوستان مشارکت دارم ...

پُست ها رو کامنت بسته می کنم که بیشتر شرمنده شون نشم ...

از طرفی هم؛

درسته که نظرات خوانندگان و تبادل فکر و اندیشه برام مهمه اما اینم می دونم که هدف اصلی انتقال پیام هست ...

و حضور و همراهی هم - فقط - به کامنت نوشتن نیست ...

مثل خیلی از دوستان که اسم وبشون اینجا هست ولی تعداد کامنت های عمومی شون خیلی کمه ...

حضور میتونه معنوی باشه، راهنمایی باشه، در حد انتقاد و پیشنهاد مثلا ...

و یا حتی اونایی که زمانی برای ما تأثیرگذار بودند و هنوزم بهره مندیم از اون دریافت ها و از یاد نبردیم الطاف و محبت هاشون رو ...

مهر و صفا و دوستی و همراهی فقط در کامنت خلاصه نمیشه ...

و یا لزوما برای تمام پُست ها کامنت نوشتن ...

اما خُب نظر و بازخورد مخاطبان همیشه برای روزنامه نگارها و خبرنگاران مهم و قابل توجه بوده و هست ...

خودم هم که - طبق سوابق - اصلا در زمینه کامنت نوشتن خسیس نیستم ! ... :))

به خصوص وقتی که آنلاین باشم و ببینم دوستی بروز کرده - اگر وقت و شرایطش باشه - بی معطلی نظرم رو می نویسم ...

برای دوستانی که اینجا حضور دارند که دیگه حتما ...

و همیشه ممنونم از دوستانِ همراه برای کلیک رنجه و مشارکت در بحث ها ...

ارزش و قدر کامنت های دوستانم رو می دونم در روزگارِ لایک و دیس لایک ...

با این حال با کم شدن وقت و فرصت وبلاگ نویسی و وب خوانی ام ...

پست های کامنت بسته وبلاگ رو به فزونی گذاشت و به دنبالش اعتراضات و انتقادات شدت گرفت ... 

منم که انتقادپذیر! ... :))

تصمیم گرفتم شیوه وبلاگ نویسی رو تغییر بدم ...

اینکه زین پس پُست های کامنت بسته کم و معدود بشه ...

قسمت نظرات بیشتر پُست ها باز باشه ولی دیگه به نظرات پُست های فقط خواندنی جواب ندم ...

و پاسخ به نظرات محدود بشه ...

خُب دوستان بفرمایید نظر مثبتتون چیه ؟! ... :)

  • ۰۱ شهریور ۹۴ ، ۰۱:۱۵
  • یک خبرنگار ...

"آدما قصه جاری، قصشون قصه تکرار ...

چی حقیقت؟! چی سرابه؟! چی گناهه؟! چی ثوابه " ... ؟!

  • ۳۱ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۳۵
  • یک خبرنگار ...

"هشدار که آرامشِ ما را نخراشی" ... (+)

  • ۳۰ مرداد ۹۴ ، ۲۲:۵۰
  • یک خبرنگار ...

"باز با خوف و رجا سوی تو می آیم من ...

دو قدم دلهره دارم، دو قدم دل تنگ ام" ...

  • ۳۰ مرداد ۹۴ ، ۰۱:۰۱
  • یک خبرنگار ...

"وقتی طرفدار تیمی هستی باید برای آن بهایی بپردازی ... 

گاهی بهایش این است که نمی شود تیمت همیشه پیروز باشد" ... 

پی نوشت:

پرسپولیس در هفته چهارم لیگ برتر فوتبال هم برنده نشد ... !

امروز در آزادی دو – یک به ذوب آهن اصفهان باخت ... (+)

#هت-تریک در شکست ...

#تداوم قعرنشینی ...

هشتگ باختیم، هشتگ 5 تا گُل نزدیم، هشتگ یحیی ! ... :|

  • ۲۹ مرداد ۹۴ ، ۲۳:۰۱
  • یک خبرنگار ...

تا بحث هشتگ و لایک و اپلیکیشن و سرویس آنلاین داغ هست ...

آدرس صفحه اینستاگرام سوژه نگار رو اعلام کنم ... 

با این توضیح که این صفحه رو چندی پیش، فقط برای دیدن و خوندن پُست های دوستانی که حسابشون در اینستاگرام خصوصی هست، ایجاد کردم ...

سه فالوور داریم و سه فالوینگ ...

همون ها که ما رو اغفال و دعوت کردند به اینستاگرامِ جناب زاکربرگ ... !

و سه پُست برای خالی نبودن عریضه ! ... :)

نه قصد بروزرسانی دارم، نه فرصتش رو، فعلا ... !

با این حال وقت و فراغتی – اگر باشه – دوست دارم به صفحات دوستان سر بزنم ...

مثل سایر سایت ها و شبکه های اجتماعی مجازی ...

پس داستان چیه ... ؟!

دوستانی که توی اینستاگرام صفحه دارند - در صورت تمایل و به هر طریقی که مایلند - ما رو خبر کنند تا خواننده باشیم ...

بضاعت ما هم – تا اطلاع ثانوی - در حد لایک و کامنت هست، فقط ...

موفق باشید ...

ستاره بچینید، کامنت بذارید ... :))

  • ۲۹ مرداد ۹۴ ، ۱۷:۵۰
  • یک خبرنگار ...

در باب نصیحت های پدر ...

مدت زمان: 1 دقیقه 

لوکیشن زعفرانیه ... !

هشتگ عزاداری، هشتگ ناراحتیم، هشتگ یتیم شدیم! ... :|

  • یک خبرنگار ...

"دو مشکل بزرگ در جامعه ما وجود دارد؛ 

نخست اینکه همه من هستیم و ما را به رسمیت نمی‌شناسیم ...

و دوم اینکه کتاب نمی‌ خوانیم" ... (+)

مصطفی رحماندوست؛ 

نویسنده و شاعر ... 

پی نوشت:

کتاب نمیخونیم دیگه ... !

دیگه کتاب نمیخونیم ... !

ارائه آمار هم نمیخواد ...

کافیه به خودمون و اطرافیان نگاهی داشته باشیم ...

این اعتراف نوشته رو احتمالا تو فضای مجازی خوندید:

"خدا بیامرزه زمانی که کتاب می خوندم ...

الان کتاب که هیچ ... 

پُست هایی که بالای 5 خط باشه رو هم نمیخونم" ...

با این حال سایت ها و وبلاگ هایی پیدا میشند که - در وانفسای غربت کتاب و مظلومیت حوزه فرهنگ - این موضوع رو فراموش نکردند ...

مثل هیئت مجازی کتاب که طرح، ایده و مطالب جالبی داره ...

و مداومت خوبی هم داشته تا حالا ...

وقت کردید کلیک بفرمایید تا ببینید چه خبره ... ؟!

با آرزوی موفقیت برای این کتاب یاران و همه فرهنگ دوستان ...

  • ۲۸ مرداد ۹۴ ، ۲۰:۱۱
  • یک خبرنگار ...

  • ۲۷ مرداد ۹۴ ، ۱۰:۵۵
  • یک خبرنگار ...

"همیشه آخرش خوب است ... 

اگر خوب نیست؛ حتما - هنوز - آخرش نیست" ...

  • ۲۷ مرداد ۹۴ ، ۱۰:۲۶
  • یک خبرنگار ...
سوژه نگار

صرفا جهت اطلاع:
دامنه ir رو بنا به دلایلی تمدید نکردم!
بنابراین و طبق مقررات سامانه‌ ایرنیک،
اسم و دامنه بعد از آزادسازی توسط دیگری راه اندازی شد!
پس soozhenegar.ir دیگه متعلق به من نیست ..

طبقه بندی موضوعی